📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی
سهیلی#ب ۱۰
بختم اگر تلافی شبهای غم کند
یک روز خوش به مردم عالم نمیرسد
#شانی_تکلو به کنج بیکسی من آن کهن غمدیدهی زارم
که چون بیکس شود غم میگریزد در پناه من!
#سلطان_قمیسلطان محمد رئیس
به پیری خاک بازیگاه طفلان میکنم بر سر
که شاید بشنوم ز آن خاک بوی خردسالی را
#راهب_اصفهانیمیرزا حسن
بهاین خرسندم از نسیان روزافزون پیریها
که از دل میبرد یاد شباب آهسته آهسته
#صائب بسکه بد میگذرد زندگی اهل جهان
مردم از عمر چوسالی گذرد عید کنند¹
#ایمای_اصفهانی به گرد میکدهها گردم و نمییابم
از آن شراب که در ساغر جوانی بود
#کلیم_کاشانی بدست آور به پیری عمر ضایع کردهی خود را
که در شب هر چه گم شد روز روشن میتوان جستن
#لاادریبود از موی سپید امّیدِ بیداری مرا
بالش پَر گشت آنهم بهر خواب غفلتم
#صائب به روزگار جوانی درود باد درود
که دورۀ خوش من دورهی جوانی بود
#حبیب_یغمایی بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی
داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی
واعزیزا گویی آخر گر عزیزت مرده باشد
من چرا از دل نگویم واجوانی واجوانی؟
#شهریار به دو لعلت که مرنجان تن خواری، چو عزیزی
به دو زلفت که ملرزان دل پیری، چو جوانی
#پرتو_اصفهانی ببین چه آفت جانی که هر که دید ترا
نه از برای تو از بهر خود دعا کرده است
#عرفی_شیرازی به عزّت پر مناز ای غیر، در بزم وصال او
که میآییم ما هم گاهگاهی در خیال او!
#سلطان_قمیسلطان محمد رئیس
با خیال او قناعت میکنم من کیستم،
تا وصالش در دل امّیدوارم بگذرد
#صائب بهخلوت جامه از غم میدریدم
بهزحمت جامهی نو میبریدم
#نظامی_گنجوی بهروز غم کسی جز سایهی من نیست یار من
ولی آنهم ندارد طاقت شبهای تار من
#سهیلی_جغتاییامیر شیخ نظامالدین احمد
(درگذشتهٔ: ۹۰۷ یا ۹۱۸ ه.ق.)
متن کامل غزل به تمکینی غمش در دل نشسته
که گر وصل آید از جا برنخیزد
#اکبر_قزوینیمحمداکبر (معاصر شاه سلیمان صفوی)
به فریادم غم از دل بر نخیزد
که رنگ گل بهباد از گل نریزد.
#ابوالبقا_قهپایهای(نیمه دوم سده ۱۱ ق.← نصرآبادی)
۱. این بیت مشهور، در کتاب مشاعره و فضای مجازی بهنام مولانا صائب ثبت شده که ازیشان نیست.
به این فرسته نگاه کنید.
#مشاعرهخاکستر ققنوس