📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#س ۲
سرشک سرخ و رخ زرد و نالۀ دل پردرد
گواه دعوی عاشق بساست این سه علامت
#صحبت_لاری سنگ بر شیشۀ دلهای پریشان نزدم
ایمن از سنگ مکافات بوَد شیشۀ ما
#غیرت_همدانیستارههای فلک را شمردن آسان نیست
حساب داغ دل ما که میتواند کرد؟
#صائب سوزد دل از برای من و من برای دل
امشب امیدوار شدم از وفای دل
#عماد_خراسانی سر بهدامان تو زینپس نهم و ناله کنم
بهر نالیدن من دامن صحرا تنگاست
#بهادر_یگانهسرگرانیهاست حسن و عشق را با یکدگر
خلق پندارند یوسف با زلیخا دشمناست
#باقی_نهاوندیسرگذشت شب هجران تو گفتم با شمع
آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد
#سخای_لاری ساعدت را بهنظر دیدم و از کار شدم
باز ای شوخ به دست تو گرفتار شدم!
#همایون_اسفراینیسنبل زلف تو یک خوشه و یک شهر گدای
گندم خال تو یک دانه و صد مسکین است
#یغمای_جندقی سالها دلخسته از بار غم ایّام بودم
ای غمت نازم که از دوش دلم برداشت باری
#ابوتراب_جلیسرمایۀ عیش جاودانی غم تو
بهتر ز هزار شادمانی غم تو
گفتی که چنین واله و شیدات که کرد؟
دانی غم تو، وگر ندانی غم تو
#رحیم_بهارلوعبدالرحیم خانخانان
سحرگه بهراهی یکی پیر دیدم
سوی خاک خم گشته از ناتوانی
بگفتم چه گم کردهای اندرین راه؟
بگفتا جوانی جوانی جوانی
#بهار_خراسانی سرِ خیال تو گردم که خواب را هرگز
به گِردِ دیدۀ شبزندهدار نگذارد
#ملک_قمی سرِ خیال تو گردم که در دل تنگم
هنوز نامده از آمدن پشیمان است
#والهی_قمی سه بوسه کز دو لبت کردهای وظیفۀ من
اگر ادا نکنی قرضدار من باشی
#حافظ سینۀ پرحسرتی دارم که از اندوه او
تا بهنزدیک لب آرم خنده را شیون شود
#نظیری_نیشابوری سیر است چشم شبنم من، ورنه شاخ گل
آغوش باز کرده صلا میدهد مرا
#صائب سایهام گر محو گردد پیش خورشید جمالت
خواب نوشین سحر گردم به مژگانت نشینم
#شیدای_گیلانیبیریا
#مشاعرهخاکستر ققنوس