📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#ب ۸
بیا و با دل ما بیش ازین بهجور مکوش
شکسته را دگر اندر پی شکست مباش
#وصال_شیرازی بهصحرا لاله در محفل چراغم
بهر صورت که هستم بی تو داغم
#شیرمردانبیگ بهعمر خویش نگردیدهام بهگرد گلی
همین ز چاک قفس دیدهام گلستان را
#انیسی_طوسی بستر شده در کوی تو خاکسترم امشب
یا سوخته از آتش دل بسترم امشب
جان دادم و فارغ شدم از محنت هجران
یعنی که ز شبهای دگر بهترم امشب
#غزالی_مشهدی بهجای هر مژه شمعی اگر برافروزم
چراغ چشم مرا بی تو روشنایی نیست
#حسین_یزدی بیماری من چون سبب پرسش او شد
میمیرم ازین غم که چرا بهترم امروز
#آفتابی_ساوجی بال و پر ما سست شد از ذوق نشستن
هر وقت که از گوشهی آن بام گذشتیم
شاید که شبی یا سحری در بگشایند
هر صبح بر آن کوچه و هر شام گذشتیم
#عاشق_اصفهانی بههر نوعی که دانی محرم بزم وصالم کن
اگر طاقت نماند ای همنشین فکری بهحالم کن
#نقی_کمرهای باغبان با گلفروش امسال عهدی بسته است
مصلحت نبْوَد در این باغ آشیان بستن مرا
#فقیه_صاحب باغبان غنچه نچیدم ز من آزرده مشو
پارههای جگر است اینکه بدامن دارم
#الفت_کاشانی بهیاد تو زبس چون غنچه سر در جیب پیچیدم
چو گل لبریز نکهت ساختم چاک گریبان را
#الهی_تبریزی بهای بوسه دادم جان و شادم
که جان از بوسهاش نبود گرانتر
#حبیب_یغمایی بهجای وعدهی یک بوسه صد جان دادم و شادم
نمیدانم گَرَم یک بوسه میدادی چه میدادم
#واله_اصفهانی بگفتمش به لبت بوسهای حوالت کن
بهخنده گفت کیات با من این معامله بود؟!
#حافظ بوسیدن لب یار اوّل ز دست مگذار
کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
#حافظ با کمال احتیاج از خلق استغنا خوشاست
با دهان تشنه مردن بر لب دریا خوشاست
#صائب #مشاعرهخاکستر ققنوس