📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#آ ۹
آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ
چون یوسف اندر آمد، مصر و شکر به رقص آ
#مولانا آمد بهار و دامن یاری نداشتم
چون شاخۀ بریده، بهاری نداشتم
#سرشک_خراسانی (شفیعی کدکنی)
آمد بهار و رفت و من از کنج آشیان
وقتی برآمدم که گلی در چمن نماند
#عاشق_اصفهانی آمد بهار و غنچۀ گل خنده زد به شاخ
آن غنچهای که خنده مبیند دل من
است
#پژمان_بختیاری آمد بهار و گل به چمن هست و کس ندید
یک برگ سبز در همه شاخسار من
#دولتآبادی_اصفهانی آمد به رقص در بر من از طرب چو دید
در دستِ کودکان دلِ دیوانه سنگ را
#روشن_اصفهانی آمد به عیادت سر بیمار خود او لیک
بر وعدۀ دیدار دگر جان به سرم کرد
#صفیعلیشاهآمد خجسته مهرگان جشن بزرگِ خسروان
نارنج و نار و اقحوان آورد از هر ناحیه
#منوچهری آمد ز پی پرسش و از رشک بمردم
کآیا که خبر داده ز بیماریَم او را!
#بهار_شیروانی آمد سحر به پرسشِ من یار با رقیب
یا من ز رشک جان دهم امروز یا رقیب
#آذر_بیگدلی آمد صبا عبیرفشان تا ز کوی دوست
گل در چمن دمید سحرگه چو روی دوست
#جلال_بھیزاد (
بھی)
آمدم از خود به تنگ، کو سرِ دار فنا
نوبت منصور رفت گشت کنون دور ما
#اسرار_سبزواری آمدم با پایِ سر، مستانه تا میخانهها
کز وفا بوسم تو را ای پیر دانشمند دست
#یاور_همدانی آمدم تا رو نهم بر خاک پای یارِ خود
آمدم تا عذر خواهم ساعتی از کار خود
#مولانا آمد مسیح و مردۀ صدساله زنده کرد
اما نگه به سوی من محتضر نکرد
#اماناللهخان_صوفی آمدهام به این جهان تا که ز نی شکر برم
نامدهام که از شکر قصّه برم، خبر برم
#فیض_کاشانی آمدی از اشتباه اینجا ز راهِ دیگری
باز شادم کن شبی با اشتباه دیگری
#عمران_صلاحی آمدی از در من، با چه زبان شکر کنم
که در خانۀ این بیسر و بیپا زدهای
#پیدا_همدانی آمدی تا گرهی از غم دل بگشایی
که مرا ناله چو نی از همه اعضا برخاست
#قریشیزاده (وفا)
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا؟
#شهریار آمدی در بر من از سر من هوش برفت
در کنارم بنشستی و قیامت برخاست
#ناظرزاده_کرمانی#مشاعرهخاکستر ققنوس