📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#الف ۱۶
از سر سوز درون فیض از دو چشم تر گرفتم
تا گذرگاه تو را ای اشک در گوهر گرفتم
دکتر
#صدارت (نسیم)
از سرشک و از تپانچه چهرۀ من شد چنانک
گر ببیند باز نشناسد ز نیلوفر مرا
#امیرمعزی از سرِ شمشیر و از نوک قلم زاید هنر
ای برادر همچو نور از نار و نار از نارون
#ناصرخسرو از سر کوی تو گر بار سفر میبندم
بهفغانِ دل و با دیدۀ تر میبندم
#رضا_شمسایی (شمسا)
از سر کوی سخن، عزمِ سفر نیست مرا
مرغ این گلشنم و جای دگر نیست مرا
#قریشیزاده (فاخر)
از سرِ مستی دگر با شاهد عهد شباب
رجعتی میخواستم لیکن طلاق افتاده بود
#حافظ از سر منما بازم تا سر به رهت بازم
ای شاهِ سرافرازم سر از من و گام از تو
دکتر
#توکل_عنقایی از سلیمانِ محبت طلبم دولت عشق
چون همیشه نظر جود به هر مور افکند
#نیکروش (نصرت)
از سوز محبت چه خبر اهل هوس را
این آتش عشق است نسوزد همه کس را
#فصیحی_هروی از سهیسرو که در راستیاش همتا نیست
صفت قامتِ دلجوی شما میشنوم
#خواجوی_کرمانی از سیاهی نامۀ اعمال خود را پاک کرد
هر که زین ماتمسرا با موی چون کافور رفت
#صائب از سینۀ پُرخونم با آه برون شد دل
با بوی گل این گلبن از ریشه برون آمد
میرزا
#مقیم_شیرازی از شاخِ عمر، مرغ جوانی پرید و رفت
نگرفت انس با من و دوری گزید و رفت
#مؤید_ثابتی از شادی بسیار مبادا که بمیرم
با من خبر وصل به یکبار مگویید
#شرفجهان_قزوینی #مشاعرهخاکستر ققنوس