📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#آ ۱۰
آموزگار دیو و دد آدم نمیکند
این دُر به گوش ماست از آموزگار ما
#وحيد آن آبنوسِ شاخ بین مار شکم سوراخ بین
افسونگر گستاخ بین لب بر لبِ مار آمده
#خاقانی آن آفتاب خوبی چون بر زمین بتابد
آن دم زمین خاکی بهتر ز آسمان است
#مولانا آنان که دل به غیبت ما شاد میکنند
باری بدان خوشم که مرا یاد میکنند
#حاجی_تهرانی آنان که راه صلح به پیکار بستهاند
در حیرتم چه طرفی از این کار بستهاند
#علیاکبر_کنیپور (مستی)
آنان که فیض درک نظرها نکردهاند
دل از غبار شسته چو دریا نکردهاند
#علیاکبر_کنیپور (مستی)
آنان که لذّتِ دم تیغت چشیدهاند
بر جای زخم دل نپسندند مرهمی
#جلالالدین_همایی (سنا)
آنان که منع مهرم از آن ماهرو کنند
ای کاش یک نظر نگهی سوی او کنند
#جواهری_وجدی آنان که همچو تو دل ما را شکستهاند
آیینۀ امیدنما را شکستهاند
#موج آن باغبان پیر و بلادیدهام که نیست
یک شاخ گل نصیب من از صد هزار گل
#علی_خوشوقتی (رها)
آن بت نمود عکس رخ خود در آینه
من بتپرست گشتم و او خودپرست شد
#فغانی_شیرازی آن بخت نداریم که یک شب مه رویت
روشن کند این کلبۀ ویرانۀ ما را
#امیرشاهی_سبزواری آن بیوفا که آمد و یک دم نشست و رفت
پرسید: دل کجاست؟ بگفتم شکست و رفت
خسرو
آن پریچهره که دارد غم او شاد مرا
نی مرا یاد کند نی رود از یاد مرا
#وحیدی#مشاعرهخاکستر ققنوس