📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#ه ۵
همّت ما نکشد منّت نازی ز کسی
بوی پیراهن یوسف به صبا ارزانی
#صائب هر سر موی تو را جلوۀ ناز دگر است
نگهی سوی خود انداز که دیدن داری
#کلیم_کاشانی همیشه داغ غمم بر دل حزین بوده است
گلی که چیدهام از عاشقی همین بوده است
#افضل_نامی هر شبم با غم هجران تو سر بر بالین
روزی ار با تو نشد دست در آغوش مرا
#سعدی همچو آن شمعی که روشن میکند صد شمع را
سوختم تا در غم او عالمی را سوختم
#گرامی_کشمیری هر نگهت ز روشنی کار ستاره میکند
هر که دوبار بیندت عمر دوباره میکند
#مهدی_سهیلی هرکه صیاد تو، آن وقت بهدامش آیی
که ز پیری نتواند ز کمین برخیزد
#کلیم_کاشانی هر چند پیر و خستهام، عیش جوانی میکنم
یکبار دیگر آشتی با زندگانی میکنم
#ابوالحسن_ورزی هجر تو نصیبم ای دلافروز مباد
بر جان من این آتش جانسوز مباد
آن روز که من پیش توام شب نشود
وان شب که تو در پیش منی روز مباد
#آذر_بیگدلی هرگاه میروم که شکایت کنم ز تو
چون گوش میکنم به زبانم دعای توست
#ضمیری_اصفهانی همه اسباب جمال تو به جای خویش است
بوسه در کنج لبت گوشهنشین میبایست
#صائب همه جا به بیوفایی مثلند خوبرویان
تو میان خوبرویان مثلی به بیوفایی
#هاتف_اصفهانی هر کسی را سر چیزی و تمنّای کسیست
ما به غیر از تو نداریم تمنّای دگر
#سعدی هر کسی گوهر مقصود نیابد بیسعی
پای من بسکه دوید آبله را پیدا کرد
#غنی_کشمیری همۀ روی زمین را در غمت از گریه تر کردم
غنیمت بود پیش از گریه گر خاکی بسر کردم
#عاشق_اصفهانی هر که میچیند گلی از باغ و بر سر میزند
مرغ روح بلبلی گرد سرش پر میزند
#فرقتی_جوشقانی همه عمر غنچه ماندیم و تبسّمی نکردی
که دلت نخواست یکدم دل ما شکفته باشد
#پژمان_بختیاری هر که را چشم بر حبیب من است
گر بوَد چشم من رقیب من است.
#شاهی_سبزواری#مشاعرهخاکستر ققنوس