دوشنبه، ۸ اوت ۱۹۳۷ [۱۷ مرداد ۱۳۱۶]
دوست عزیز معظم
چون سرکار عالی در جناح حرکت میباشید و ممکن است بلکه احتمال قوی دارد که در حین غیبت سرکار من محتاج به یکی از کتبی بشوم که به سرکار عالی عاریه دادهام لهذا مستدعی است که اگر زحمتی نیست کتب مذکوره را که اسامی آن ها ذیلا مسطور است یکی از روزها که یکدیگر را میبینیم مرحمت فرموده همراه خود بیاورید یا آنکه به وسیلهی پست ارسال فرمایید.
فعلا به هیچ یک از این کتب محتاج نیستم ولی چنانکه عرض کردم ممکن است در اتمام کار، یکمرتبه احتیاج فوری به یکی از آنها پیدا نمایم و آنوقت به دست آوردنش از محالات باشد زیرا که اغلب این کتب شرقی به دست آوردنش اینجا چنانکه خودتان بهتر میدانید متعسّر بلکه متعذّر است...
باری غرضم از این تطویل این است که مبادا خیال بفرمایید که من مطالبهی کتابهایم را میکنم و با خود بگویید که:
آوخ که چو روزگار برگشت
از من دل و صبر و یار برگشت
یعنی فلانی هم حالا که دیده است اوضاع مادی من قدری مغشوش شده است او هم ترسیده که من کتابهایش را بخورم و دستپاچه شده کتابهایش را تقاضا میکند!
باری اسامی کتبی که نزد سرکار عالی عاریه است اینها است:
۱.دیوان عروه الورد، طبع نولدکه
۲.داستان شهرناز آقای حاجی میرزا یحیی ( این یکی اهمیتی ندارد)
۳.حدایق السحر خطی
۴.رسایل رشید وطواط
۵.ایرانشهر،۱۲شماره مجلد در یک جلد
۶.مقدمه ابن خلدون
اگر قبل از حرکت فرصت فرمودید که یک مرتبه دیگر خدمت سرکار برسم هر وقت و هر جا را که معین بفرمایید برای بنده فرقی نمیکند، هرچه زودتر بهتر.
مخلص حقیقی صمیمی
#محمد_قزوینی#نامههای_محمد_قزوینیبه
#محمدعلی_فروغی و
#عباس_اقبال_آشتیانی#انتشارات_طهوریبه کوشش
#ایرج_افشار