#حتما_بخوانید⭕️ در مسئلهی برجام تضمینِ اقتصادی یا امنیتی؛ کدام یک ماندگارند؟
✍️ مصطفی شکری*/ کارشناس مسائل اقتصادی
📌 دو مجرم در صحنهیِ یک جرم قاچاقِ موادِمخدر دستگیر می شوند.
آنها را در اتاقهای جداگانه قرار میدهند.
به هر دوی آنها گفته میشود که اگر یکی از شما اعتراف کند و دیگری اعتراف نکند، آن کسی که اعتراف نکرده به 10 سال زندان و آنکه اعتراف کند، بیدرنگ آزاد میشود.
اگر هیچ یک از شما اعتراف نکند، هرکدام به یک سال حبس، محکوم میشوید. اما اگر هر دو اعتراف کنید، هرکدام به ۵ سال حبس محکوم خواهیدشد. مطلب بالا را یکبار دیگر بخوانید تا درکِ عمیقتری نسبت به موقعیتِ بغرنج زندانیان بیابید.
حال خود را جای یکی از زندانیان بگذارید! چه تصمیمی خواهیدگرفت؟ آیا اعتراف میکنید؟
اگر شما اعتراف کنید و طرف مقابل هم اعتراف کند به ۵ سال حبس محکوم میشوید. اما اگر او اعتراف نکند، شما آزاد میشوید. یعنی نتیجهی کار شما، به عملکردِ طرفِ مقابل وابسته است. حال اگر شما اعتراف نکنید و طرف مقابل هم اعتراف نکند، هرکدام یک سال حبس را تحمل خواهیدکرد. اما اگر او اعتراف کند، به ۱۰ سال زندان محکوم خواهیدشد! شما باشید چه میکنید؟!
فرض این مسئله بر این است که این تصمیم یکبار برای دو زندانی تحقق خواهدیافت. یعنی تکراری برای این بازی در کار نیست. یعنی هیچ رابطهی دیگری بین زندانیان نیست و اصلاً معذوریت اخلاقی و عاطفی بین زندانیان وجود ندارد.
قاعدتاً در این موقعیت تصمیمگیری، سود و زیان تصمیم هریک از این دو زندانی، وابسته به سود و زیان زندانی دیگر است. با یک تحلیل ساده هر یک از این دو زندانی خواهند فهمید که سودشان در اعتراف کردن است، اما اگر هر دو آنها بخواهند که سود خود را دنبال کنند، شرایط بدتر از زمانی است که هیچکدام اعتراف نکنند. یعنی اگر هر زندانی، سود طرف دیگر را هم مدنظر قرار دهد، به نفع خودش نیز تمام خواهدشد. اما چون این بازی یکبار تحقق مییابد و تکراری در آن نیست، هر زندانی به فکر رهایی خویش است و بس.
این مسئله به عنوان دیلمای زندانی مطرح شده و هرگونه تلاش برای دادن پاسخ و شکلگیری حالتهای متفاوت، منتهی به شکل گرفتن نظریهی بازیها یا با اسم جدیدتر آن تئوری انتخاب شدهاست. نظریهای که تحلیلهایش منتهی به پیدا کردن خروجیهایی میگردد که میتوان اسم استراتژی پایدار را بر آنها نهاد: استراتژیای که در صورت بهره گرفتن از آن، منِ نوعی برنده باشم، اما اگر حریف نیز آن را بهکار گیرد، من همچنان نبازم. در این مورد استراتژی پایدار قطعاً استراتژی آغاز هرگونه حرکتی با رویکرد همکاری است. زیرا همکاری به نفع طرفین است. اگر هرکسی فقط نفع خود را دنبال کند، اعتراف کردن بهترین رویکرد است، اما اگر بخواهیم نفع طرف دیگر را هم در نظر بگیریم، آنگاه همکاری از خلال اعتراف نکردن را ترجیح خواهیم داد. البته موقعیت این دیلما، یک موقعیت ویژه است. ویژه بودن آن هم ریشه در این دارد که این اتفاق، یک اتفاق یکباره است.
موقعیت دیلمای زندانی با واقعیت رابطهی مذاکرات هستهای بین ایران و آمریکا مشابه است. لختی روی آن بیندیشید. با درک بازی فوق، شاید بپرسید چرا آمریکا سال ۹۷ از برجام خارج شد؟
ایران و آمریکا را به جای دو زندانی قرار دهیم. بازی که با توجه به ماهیت روابط بین کشورها، صرفاً وابسته با منافع ملی است و هیچگونه معذوریت اخلاقی در آن راه ندارد. ایران تصمیم گرفت که اعتراف نکند، در عوض آمریکا که شاهد اعتراف ایران بود، اعتراف را به نفع خویش دید. چون بازی هم یکبار بود برای او هیچ ضرری نداشت. پس ایران به حبس ۱۰ ساله یعنی تمام ضرر و آمریکا آزاد شد و تمام سود بازی را بُرد. ایران به فکر بازی بُرد – بُرد بود. اما آمریکا با انتخاب استراتژی دیگر، تمام باخت را به ایران تحمیل کرد، هم جلوی رشد برنامهی هستهای ایران را گرفت (در قلب رآکتور اراک سیمان ریخت، ایران را متعهد به جمع آوری سانترفیوژهای جدیدش کرد، نیروگاههای نطنز و بوشهر را محدود کرد و…) و هم شوک سنگینی به اقتصاد ایران وارد کرد. از آن طرف آمریکا هیچ ضرری نکرد، نه از بُعد امنیتی و نه از بُعد اقتصادی. اما ایران از هر دو بُعد متحمل خسارتهای سنگینی شد.
🆔 @kashkanews