🖍️ این تابلو با خط #بهروزمرادی نوشته و در سوم خرداد ۱۳۶۱ پساز آزادسازی خرمشهر از اشغال ارتش عراق، آنرا در ورودی شهر نصب کرد تا خرمشهر را متعلق به همهی ایران معرفی کند. #بهروز_مرادی در چهارم خرداد ۱۳۶۷ در راه دفاع از ایران به شهادت رسید. پدرش قربانعلی و برادرش فرزاد نیز در دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق، به شهادت رسیدند. 👈او معلمی متولد خرمشهر، دانشجوی صنایع دستی دانشگاه هنر اصفهان، عکاسی با ثبت ۶۰۰ عکس از میدان جنگ و رزمندهی داوطلب این جنگ بود. 📚درخصوص وی ۴ کتاب نوشته و منتشر شده است: ۱- در کوچههای خرمشهر/ به کوشش #مریمشانکی ۲- بهروز/ نوشته #محسنمطلق ۳- به خرمشهر خوش آمدید/ #محسنمطلق ۴- خرمشهر، پایتخت جنگ/#قاسمیاحسینی
🔻پ.ن: حتما اگر بهروز مرادی امروز در میان ما زندگی میکرد، ایران را متعلق به همهی ایرانیان میدانست... واز آبادنبودن و استمرار کمبودها و مشکلات ناشی از جنگ در #خرمشهر، فریاد برمیآورد و اعتراض میکرد... آری، او حتما یک #کنشگر و #مطالبهگر بود... ✍️فریبا نظری ۳ خرداد ۱۴۰۲
🔸شهید ماشاءالله پیل افکن، در ادامه عملیات چزابه. شش شبانه روز در مقابل و پشت جبهه دشمن بدون وقفه برای نجات تیپ ۷۷خراسان از محاصره، با دشمنان جنگید و آنقدر از مهمات ذخیره و دپو شده دشمن استفاده کرد تا مهمات آن محدوده به پایان رسید، آنگاه با لب تشنه و بدن خسته و گرسنه، و چشم ترکش خورده ای که ۶ شبانه روز نخوابیده بود، در محاصره دشمن قرار گرفت و تنهایی به اسارت دشمن در آمد. اين قهرمان ناشناخته به تنهایی دو شبانه روز گردانهای زرهی و پیاده دشمن را زمین گیر کرد تا تیپ مشهد از محاصره، رهایی یابد. دشمنان شکست خورده هم خشم خود را، با شکنجههای متعدد، از جمله بریدن دو دست توان مندش از بازو، و بیرون آوردن دو چشم او، و شکستن دندان هایش، و پوست کندن سر و جمجمه اش و همچنین محاسن شریفش با پوست و گوشت صورتش، و با نشاندن صدها گلوله در پیکر پاکش، اینگونه از او انتقام گرفتند.
"این خاک آغوش ترا می خواست پای هر نخل بی سر، تا بماند ...
در آن روز که همه تقویم های جهان باز ماندند از فراز و فرود واقعه ... در سوم خردادماه ِ آن سال هایی که جغد جنگ پشت پنجره ی خانه های مان ترانه ی مرگ می سرود و چکمه پوشانی از آن سوی شط
آمده بودند تا بمانند در گمان خویش،
از آن پس، نام خرمشهر همه را به یاد "یوسف" هایی می اندازد که خاک وطن را با جان خویش معامله کردند ... صف به صف در بازار عاشقی ..."
عکس و نوشتهای به مناسبت روز بزرگی (آزادسازی خرمشهر)، که گذشت...
ای جوانان فدا گشته به راه میهن یادتان شاد، همه زنده و جاویداناید!
روح فردوسی و پژواک شکوه نادر نرهشیران به خون خفتهی این میداناید!
آتش عشق وطن در تن و در سنگر خون تا جهان است بهپا رقصکنان میمانید!
هما ارژنگی
-
خاطرات دفاع (چگونه خرمشهر را ۳۴ روز نگاه داشتیم؟)، سخنان [شادروان] سرهنگ علی قمری در جمعی دوستانه ـ چهاردهم آذرماه ۱۳۹۴. بخش نخست (نزدیک به سه ساعت و نیم) 👈نگاه ملی
-
«خرمشهر، سوم خرداد ۱۴۰۰» رحیم قمیشی، آزاده جنگ و تحلیلگر سیاسی - دلنوشتهها