. دلم نوایی از جنس غربت میخواهد ... آنجایی که من نه کسی را بشناسم ... نه کسی مرا ... ادم ها را دیده ای ... همین که ببینند برای لحظه ای ناراحتی ... فرسخ ها ازت دور میشوند ... از همان دور ها که بی بی هزار ان دعا هم بخواند برایت باز گره کور مشکلاتت را پیدا نمی کنی ... نکند بی بی واژه ها را جابه جا گفته ... شاید هم مقصر خودمانیم .... ما چرا ادم هایی که گممان کرده اند را گم نکنیم ... اگر #دل انها یخ زده ... پس چرا هر روز #جان ما بیشتر اب میشود ....
دوست دارم گوشه ای زیرطاق خشتی باران خورده ای بنشینم و در آیینه ذهنم به خودم نگاه کنم ... فقط من باشم و من باشم و من باشم ... .