در فصل عاشقی، نقشی زند به خاک بر هر کرانه ای ، گویی شقایق است پروانه را جدا، عطری دهد نوید با هر جوانه ای ، گویی شقایق است جنبان چه می کند، گلبرگ گل به ناز با هر تکانه ای ، گویی شقایق است آن گل که می دمد، شوقی به زندگی با هر نشانه ای ، گویی شقایق است خوانَد به نغمه ای ، همچون نسیم و نی با هر ترانه ای، گویی شقایق است دل می برد زجان، از جان گذر کند همچون فسانه ای ، گویی شقایق است . . .