بانو
#ملوک_ضرابی طبق گفته
#شاهرخ_نادری در
#کتاب #شما_و_رادیو؛ بر سر میز ناهار خانم ضرابی همیشه افراد زیادی نظیر هنرمند، تاجر، موسیقیدان بودند و خودش هم بالای میز که مستطیل بلند بود مینشست، برخی حتی بدون دعوت می آمدند و میگفتند: ما داشتیم از این طرف رد میشدیم گفتیم سلامی بکنیم. او همیشه
#ضرب خودش را پشت صندلی میگذاشت و بلافاصله بعد از صرف غذا صندلی را عقب میزد و با نواختن و خواندن چند قطعه ضربی به کسی مهلت حرف زدن نمیداد. از
#سیاست، هنر، موسیقی و حکایات و اتفاقات جالب و شنیدنی میگفت و کاری میکرد که لذت غذا چند برابر شود. شیرین زبان بود و گفتنی های زیادی داشت.
او زنی جسور، بیباک و روشنفکر و عاشق نیکوکاری بود چون از داشتن فرزند محروم بود آنچه میتوانست برای ایتام انجام میداد و آنها را نزد خود میبرد و در تربیت آنان همت میکرد. از
#حسین_طاهرزاده که او را خیلی هدایت کرده بود و از معلم ضرب خود عین الدوله که علاوه بر ضرب، آهنگهای ضربی را به او یاد داده بود همیشه سپاسگزار بود. او اطلاعات چندانی راجع به ردیفهای
#موسیقی_ایرانی نداشت و علاقمند بود شاگردانی داشته باشد ولی داوطلبی پیدا نشد. اولین کنسرت خود را در دبیرستان
#فیروز_بهرام انجام داد که شروع فعالیتهای هنری او بود و شهرتش از همین دبیرستان آغاز شد.
#احمد_دهقان برای شهرت خانم ضرابی خیلی فعالیت کرد و بیستمین سال خوانندگی او را جشن گرفت و به او یک نشان فرهنگ اهداء نمود. او در اکثر مجالس مهم و در حضور سیاستمداران خارجی برنامه های جالبی اجرا میکرد، چون تنها به خواندن اکتفا نمیکرد و گاهی با نواختن ضرب و لطیفه گویی محفل را گرم میکرد. در میهمانی های رسمی در
#کاخ_گلستان هم او را دعوت میکردند. او اعتقاداتی داشت که به آنها احترام میگذاشت مثلاً درهای زیرزمین خانهاش را کوتاه ساخته بود به طوری که برای رفتن به اتاق باید آدم خم میشد. پرسیدند: چرا این کار را کردید؟ به خنده میگفت: همه باید تعظیم کنند تا نزد من بیایند.
#بردیا_وفا