استاد محمد بهمن بیگی در کتاب ایل من بخارای من زنان ایلیاتی و لباس محلی زنان لر و ترک را در داستان «وطن» چنین توصیف می کند؛
دختر چارقد،تور و دستمال کلاغی به سر داشت،دو دسته موی تاب دار از کنار چارقدش بیرون زده،گوشه ای از پیشانی و صورتش را زینت داده بود. پیراهن بلند و روجامه مواجش از چین گلدار بود،آرخالقی از مخمل قرمز به تن داشت.سر آستین آرخالقش دراز بود.حاشیه چین دار سیاهی دامن روجامهش را آراسته بود.غنچه لبانش را لبخندی طبیعی و مادرزاد میشکفت.دو چشم گیرا داشت،سایه مژگانش جان بخش بود،اهل جلوه و ناز نبود ولی خورشید بود،نمی توانست نتابد،چشمه ناز بود نمی توانست نجوشد!