#تفکر_انتقادی و
#سواد_رسانه_ای ✍ پاسکارلا و ترنزینی (1991)
تفکر انتقادی را به منزله یک ردیف از تواناییهای کلی فرد در انجام اموری مانند تعریف مسائل محوری، فرضیه سازی در یک بحث، تشخیص اهمیت روابط، استنتاج، استنباط، تفسیر نتایج حاصل از شواهد معتبر و نیز ارزشیابی انتقادی دانسته اند.
✍تفکر نقادانه مجموعه ای از مهارت ها، مثل توانایی شناختن تعصبات، تفاوت قائل شدن بین اطلاعات مرتبط و غیر مرتبط، ملاحظه کردن دیدگاه های مخالف، تغییر دادن یک حالت و وضعیت با توجه کردن به دلایل و شواهد و ... را شامل می شود(بویر،2004).
✍روبرت آچ انیس(1987)،
تفکر انتقادی را به عنوان
تفکر منطقی و مستدلی تعریف می کند که مرکز توجه آن تصمیم گیری و قضاوت در مورد باورها و اعمال است. به اعتقاد وی وقتی فردی تلاش می کند تا مباحث را دقیقا تحلیل کند، مدارک معتبری جست وجو کند و به نتیجه گیری های معتبر برسد تفکرش انتقادی خواهد بود.
✍فیسیون (1990) طی بررسی های خود فهرستی از زمینه های مرتبط با
تفکر انتقادی را همراه با مهارتها و بازخوردهای ویژه مانند : حقیقت جویی، روشنفکری، تحلیل، نظامداری، اعتماد به نفس، پیگیری و نمو یافتگی مشخص کرد (فیسیون، فیسیون و گیان کارلو،2001).
فیسیون و دیگران (2001) در یک پژوهش گسترده در مورد بیش از 1100 دانشجوی دانشگاه ثابت کردند که مهارتهای
تفکر انتقادی قابل یادگیری است. در واقع، یادگیری
تفکر انتقادی مشکل است، اما به یقین دست نیافتنی نیست. در بسیاری از موارد صاحب نظران، تواناییهای
تفکر انتقادی را به مهارتهای
تفکر انتقادی تعبیر کرده اند؛ مهارتهایی که یادگیری آنها نیازمند تمرینهایی است که باید با تمرکز کامل انجام شود و برای انجام این تمرینها طراحی، راهنمایی، ارائه و پس خوراند ضروری است(ون گلدر،2005)
#محمدحسین_نژادی پژوهشگر سواد رسانه
@HOD8HOD