#من_به_حرف_سایه_ها_اعتماد_دارمبه پشت سر نگاه نمی کنم. افسوس خوردن را
به من یاد نداده اند. نه اینکه نخواهند؛
من یاد نمی گرفتم. نمی خواستم بد و خوب آنچه را که پشت سرم جا گذاشته اند قاب کنم و
به دیوار بیاویزم. نمی خواستم همه عمرم را در حسرت آنچه رفت، تلف کنم. نمی خواستم با دیروزها کابوس بسازم تا رویاها را فراموش کنم. اما همیشه
سایه ای
به دنبالم بود.
سایه ای که گاهی از پشت پنجره رد می شد. گاهی در فنجان چای، شناور بود و گاهی رد نگاهم را مال خود می کرد. هر بار که عبورش را می دیدم، دلم می لرزید. می خواست از یاد نبرم که گاهی آلبوم عکس هایم را ورق بزنم و
به عکس هایی نگاه کنم که حاشیه اش
به رنگ پشیمانیست. فقط نگاه کنم. نگاهی که پشیمان است اما دل سرد نیست. گاهی فقط نگاه کافی است.
من به حرف سایه ها اعتماد دارم.....
اجرا :
#حاج_پورادیتور :
#عباسیکاری از گروه
#سایه_های_سبز@Greenshadows6.