محمد غار حرا تنگ و تاریک و بی رنگ نبود؟ یا که سرد و سنگی و دلتنگ نبود! بود... اما تو خود نوری از نور های الهی آنچنان پر نور که وقتی وارد آن غار تاریک می شدی نور میگرفت تمام تارو پود آنجا را و مقدس می نمود سنگ های آن غار را.. ای محمد در تنهایی مطلق تو چه گذشت! تو چه گفته ای در آن پنجره ی کوچکِ غار به خدا! در آن تاریکی شب به فرشته ها..