#خدا_حافظبه چشمانِ تَرَم سوگند ، دگر رفتم ،
خدا حافظ ،
به این جان و سَرم ، سوگند ، دگر رفتم ،
خدا حافظ ،
ندانم ، چیست این سودا ، که کردی این چنین شیدا ،
ز چشم ، افتاده و رسوا ، دگر رفتم ،
خدا حافظ ،
به آن چشم سخنگویت ، به آن خاک در کویت ،
به مویت ، نه ، به گیسویت ، دگر رفتم
خدا حافظ ،
بسی گفتم ، مدارا کن ، از این اتش تبرّا کن ،
نظر بر تربت پااا کن ، دگر رفتم ، خداحافظ ،،
چه شبها در برون در ، شدم کمتر ز خاکستر ،
بیفتادم ، ز پا دیگر ، دگر رفتم ،
خدا حافظ ،،
به شوق چشم بیمارت ، شدم بند و ، گرفتارت ،
به آن لعلِ شکر بارت ، دگر رفتم ، حداحافظ ،
اگرچه شهره شد نامم ، ولی خاموش و ، ارامم ،
چه گویم ؟ پای در دامم ، دگر رفتم ،
خدا حافظ ،
به امید محال توو ، به موی و زلف و خال توو ،
همیشه در خیال توو ، دگر رفتم ،
خدا حافظ ،،
شدم عبد و ، غلام توو ، بیفتادم به دام توو ،
نخوردم دُردِ جامِ توو ، دگر رفتم ،
خدا حافظ ،
چه ها دیدم ، چه ها دیدم ، که چشمانم بپوشیدم ،
زتوو ، مایوس گردیدم ، دگر رفتم ،
خدا حافظ ،
ادامه
👇شعر وصدا ..راحم_تبریزی
دعوتید به _
👇👇👇👇 @GreenShadows6