به دنبال تومی گردم
که بین این همه غوغای بی فرجام وانبوه پریشانی، شبی تاریک وخالی ازستاره گم شدی رفتی !
توراهرلحظه می جویم به پای دیده می پویم ولی هرجانمی گویم به دنبال که می گردم !
میان همهمه وقتی
تورفتی
کسی یادش نمی آمدچه زیباگوهری از دست انسان رفت!
چنان درگیررویابوددنیایم،
که یاد کس نمی آمدچه می آیدسردلهای بارانی،
نباشدآن که رفت از بین ما ناگاه!
وامروز از پس عمری به دنبال تومی گردم
نهتنهامن که دنیاهم
تورامی خواهداز هرراه وحشت زای پرازغم!
درآن جمعی که فریادضعیفی راکسی پاسخ نمی گوید؛
واشک داغ سوزان پدر در رنج درمان عزیزش را نمی فهمد؛
دراین دنیای سردی که تمام شیشه هاتاریک وپنهانند؛
کنارکاخ بی مهری،
نمی بینندکوخ کوچک وسرشارازاندوه مردم را؛
ویاآنجاکه دارندونمی بینندکودک را
که ازدردنداری برای شاخه ای گل
دست خواهش سوی هرانسان نمایی می نمایاند؛
دراین جایی که انسان مُرده وبویی ازانسانیت ومردانگی
دیگرنمی آید؛
چنان شیخم که بافانوس می گردد
به دنبال همان گنجی که ناپیداست!
می دانم !
کجاازدستمان افتادگلدان وفاداری؟!
چه شدبادِهوااحساسِ خوبی راگرفت ازما ؟!
سرِدنیای مااعجوبه ی خلقت چه آمد؛؟
ناگهان گم شدطلای مهربانی ها؟!
کسی دربین تاریکی مبادابرده باشدمانفهمیدیم !
دلممی گیردازتزویروخودخواهی
دروغی پست وشیطانی
ازاین دنیاکه عشق واشک قربانِ
تمام حیله های رذل انسان شد!
محبت رنگ خود راباخت!
ومحنت کاخ محکم روی دلهاساخت!
جهانِ مهر،رنگش باخت!
به دنبال توای معنای مهروالفت وخوبی،
توای آرامش وهمدردی واحساس،
می گردم !
کجایی؟
قلبمان می گیردازبغضی که پنهان است
ازین سوزمهیب اشک،
وفریادی که گوشِ خاکیِ دنیانمی فهمد!
بیاکه مردم بیچاره،ازتاریکیِ بسیار،
می ترسد!
صدایت می کنم امشب
مبادابی جواب آنگونه که عمری رهاگشتم
مراآغوش سردوسنگی دنیارهاسازی!
مراتاب تحمل نیست!
می دانم
تمام آنچه می خواهیم وپریشان درپی اش هستیم
داری تو!
به اشک کودکان خسته ازخواهش
نگاهی کن بیا
بادست مهرت خط بزن اندوه دنیا را!
به دنبال همان گنجی که دست توست می گردم!
بیاکه دردماراغیرتو درمان نمی دانم!
@ashjeghalb #لیلا_رضاوند #تمنااجرا:
#بتول_عباسیمیکس و تنظیم :
#حسین_آزادگانگروه هنری سایه های سبز
@Greenshadows6