ای رفته ز دل، رفته ز بر، رفته ز خاطر
بر من منگر تاب نگاه تو ندارم
بر من منگر زآنکه به جز تلخی اندوه
در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم
ای رفته ز دل، راست بگو! بهر چه امشب
با خاطرهها آمده ای باز به سویم؟
گر آمدهای از پی آن دلبر دلخواه
من او نیم او مرده و من سایهی اویم
من او نیم آخر دل من سرد و سیاه است
او در دل سودا زده از عشق شرر داشت
او در همه جا با همه کس در همه احوال
سودای تو را ای بت بیمهر! به سر داشت
من او نیم این دیده ی من گنگ و خموش است
در دیدهی او آن همه گفتار، نهان بود
📝#سیمین_بهبهانی
🎙#هلیا_اعتماد_مقدم