تو با جوانی من آمدی، جوان باشی
بهار عمر منی، کاش بیخزان باشیزبان دل به دعایت گشودهام شب و روز
که ماهروی بمانی و مهربان باشی
تو در سیاهی شب شعله سپیده دمی
ز باد فتنه ایام در امان باشی
چو ابر گریهکنان رفتم از برابر تو
که خواستم به صفا، رشک آسمان باشی
تو خود زلالتر از اشک چشمهای ای ماه
چرا نه آینه دلشکستگان باشی؟
در آسیای جهان گرد پیریام به سر است
تو ای عزیز سیه موی من جوان باشی
گذشت روز و شبم، غم فزود و شادی کاست
تو کاش بیخبر از گردش زمان باشی
دعای نادرت از چشم بد نگه دارد
بیا که نوگل این مرغ صبحخوان باشی
#نادر_نادرپور