فصلي پر از قناري و سار، عاشقت شدم
فصل ترانه، سيب، انار، عاشقت شدم
موسيقي مقامي، ملودّيِ گلانار
همراه با نواي دوتار عاشقت شدم
بارانيات که ريخت و ديدم که ميوهي
پيراهنت نشسته به بار عاشقت شدم
با يک دوچرخ ، پشت سرت، يا قدم زنان
گاهي پياده، گاه سوار عاشقت شدم
هر روز در مسيرِ تو از راه مي رسي
بر پوست درخت چنار، عاشقت شدم
را کنده ام که دامنِ اين شهر پر درخت
پر گشته از هزار هزار عاشقت شدم
نرگس شراب چشم تو خوردم تلو تلو
هي دختر هميشه خمار عاشقت شدم
حالا که روز اول تير است، يادم است
در روز درگذشت بهار عاشقت شدم
تو گريه کرده بودي و من گريه کردمت
در پرسههای باغمزار عاشقت شدم
شعر:
#علیاصغر_داوریترشیزی