تقویم
سلام غربت زیبای صبح
#فروردینرسیدم و نرسیدی سراب چله نشین
سلام دختر
#اردیبهشت ممنوعم
نگاه آخر حوا ، بهشت ممنوعم
سلام پنجره ی نیمه باز
#خردادیترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
خدای
#تیر گلوگاه غم مرا بشناس
برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
منم که غربت
#مرداد را وجب کردم
شب نیامدنت را دوباره شب کردم
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر
به کارنامه ی مردود ظهر
#شهریورخزان رسید و شب کوچه را تصرف کرد
و
#مهر در بغل کاج ها توقف کرد
و بعد نوبت
#آبان رسید و بارانش
شب عذاب و خیابان راهبندانش
تمام پنجره های جهان مکدر بود
درست اخر صف ایستگاه
#آذر بود
که
#دی سوار شد و آسمان به حرف آمد
و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
سفر همان سفر بی ادامه ی من بود
و شاعرانه ترین ماه ، ماه
#بهمن بود
هزار دانه ی
#اسفند ماند بر دستم
دو سایه دود شد و سالنامه را بستم
#احسان_افشاری