#داش_فریدصلواتیخیلی ها معلم هستند ، ولی در این میان برخی خاص هستند و تاثیر گذار.
در طول تحصیلاتم در مدارس . برای
#داش_فرید ، دبیران ادبیات همواره از جایگاه ویژه ایی برخوردار بودند .
تنها کلاسی که هیچگاه مایل نبودم از زیرش در بروم کلاس ادبیات بود .
همه معلمان ودبیران برایم قابل احترام بودند و هستند ولی به دبیران ادبیات به چشم دیگری نگاه می کنم.
ایشان هیچگاه معلم ادبیاتم نبود .
حسودی می کنم به آنها که شاگردش بودند .
به نظر من آنها که از وجودش استفاده نکرده باشند کفران نعمت کرده اند.
#عباس_معروفی را می گویم.
رماننویس، نمایشنامهنویس، شاعر، ناشر و روزنامهنگار معاصر ایرانی .
حدود یازده سال معلم ادبیات در دبیرستانهای هدف و خوارزمی تهران بوده است.
به خاطر موضعگیری هایی که در آثارش نشان داد، بارها بازجویی شد و سرانجام به این نتیجه رسید از کشور خارج شود.
او هم اکنون مقیم آلمان است.
امروز زاد روز اوست .
عباس معروفی بیست هفتم اردیبهشت سال سی و شش خورشیدی در تهران بازارچهی نایبالسلطنه متولد شد. دیپلمه ریاضی از دبیرستان مروی، و فارغالتحصیل هنرهای زیبای تهران در رشته ادبیات دراماتیک است .
نخستین مجموعه داستان او با نام «روبروی آفتاب» در سال پنجاه و نه ، در تهران منتشر شد.
پیش و پس از آن نیز داستانهای او در برخی مطبوعات به چاپ میرسید .
عباس معروفی فعالیت ادبی خود را زیر نظر
#هوشنگ_گلشیری و
#محمدعلی_سپانلو آغاز کرد و در دهه شصت با چاپ رمان
#سمفونی_مردگان در عرصه ادبیات ایران به شهرت رسید که نامش به عنوان نویسنده تثبیت شد.
در تابستان شصت ساختمان کانون نویسندگان ایران پلمب شد.
عباس معروفی زیر نظر هیئت دبیران کانون
#احمد_شاملو،
#هوشنگ_گلشیری،
#باقر_پرهام،
#محمد_محمدعلی، و
#محمد_مختاری با شکستن پلمب، اسناد کانون را به جای امن رساند تا جان اعضای کانون محفوظ بماند.
در سال شصت وشش به عنوان مدیر اجراهای صحنهای، مدیر ارکستر سمفونیک تهران، و مدیر روابط عمومی ،بیش از پانصد کنسرت موسیقی از هنرمندان مختلف کشور به اجرا درآورد که از تلاشهای شبانهروزی اوست. مجلهٔ موسیقی «آهنگ» نیز به سردبیری او در همین دوران انتشار یافت.
در سال شصت و نه، مجله ادبی «گردون» را پایهگذاری کرد و بطور جدی به کار مطبوعات ادبی روی آورد. سبک و روال وی در این نشریه با انتظارات دولت ایران مغایر بود و موجب فشارهای پی در پی و سرانجام محاکمه و توقیف آن شد. یکی از مهمترین اقدامات مجله گردون طرح موضوع فعالیت مجدد کانون نویسندگان ایران بود.
سال شصت ونه ، جلسات سومین دورهٔ کانون نویسندگان ایران آغاز شد و در سال هفتاد و سه ، به انتشار متن « ما نویسندهایم» انجامید.
معروفی در پی توقیف «گردون» ناگزیر به ترک وطن شد. او به آلمان رفت و مدتی از بورس «خانه هاینریش بل» بهره گرفت؛ و یک سال هم به عنوان مدیر در آن خانه کار کرد. پس از آن برای گذران زندگی دست به کارهای مختلف زد؛ مدتی به عنوان مدیر شبانه یک هتل کار کرد و آنگاه «خانه هنر و ادبیات هدایت» بزرگترین کتابفروشی ایرانی در اروپا را در خیابان کانت برلین، بنیاد نهاد و به کار کتابفروشی مشغول شد؛ و کلاسهای داستاننویسی خود را نیز در همان محل تشکیل داد. چاپخانه و نشر گردون هم در همین مکان برقرار است که تاکنون بیش از سیصد عنوان کتاب از نویسندگان تبعیدی و آثار ممنوع در ایران را منتشر کردهاست.
او سردبیر نشریه ادبی گردون بود که توقیف شد.
او همچنین بنیانگذار سه جایزه ادبی قلم زرین گردون، قلم زرین زمانه و جایزه ادبی تیرگان است.
کاش متولیان فرهنگی ما قدری به خود بیایند و از داشته ها و استعدادهای این کشور در جهت پیشبرد این جامعه استفاده بهینه کنند .
کاری نکنند با رفتارهای کودکانه ، نخبگان از این کشور کوچ کنند .
کانال
#داش_فریدصلواتیروزنامه نگار. هنرمند
https://telegram.me/farid_salavati