#نادرشاه
خیانت سلمان فارسی به ایران زمینروزبه کازرونی" پسر "بدخشان کاهن"روحانی زرتشتی بود
که به دلیل بازگشت از دین اجدادی مورد تعقیب
حکومت ایران قرار گرفت.
سلمان[ روزبه ]در دوران کودکی مادرش را از دست داد
و عمه او سرپرستی اش را به عهده گرفت.
او یک دانشمند و اهل مطالعه و تحقیق و به علم
ساحری و جادوگری نیز آگاه بود
و همچنین از نظامیان برجسته ی زمان ساسانی
او ابتدا به عقاید دین میترایی
[ دین ایرانیان پیش از زرتشت ] کاملا آشنا بود
سپس دین زرتشت را به طبعیت از پدرش پذیرفت.
سپس دین مانوی [ مانی پیامبر ] را پذیرفت
و مجبور به فرار از ایران گشت.
سلمان[ روزبه ]پس از آنکه دریافت قرار است
او را به شش ماه با اعمال شاقه زندانی سازند
با همکاری عمه اش گریخت و راهی بیابان شد
در بیابان کاروانی را دید و با آن کاروان همراه
و رهسپار سرزمینهای ناشناخته شد
او در سوریه دین مسیحیت را پذیرفت
ابوریحان بیرونی در
«الآثار الباقیه عن القرون الخالیه» مینویسد:
او پس از مرگ استادش همراه با کاروانی
رهسپار شبه جزیره عربستان شد.
در راه کاروان بنا بر رسم دیرینه ی اعراب که به
راهزنی و آدم دزدی شهرت داشتند مورد حمله
قرار میگیرد و او به اسارت درآمده و مردی یهودی
از مدینه [ یثرب ] او را به بردگی خرید و به یثرب برد.
در تاریخ گزیده " حمدالله مستوفی " آمده است:
که روزبه پس از فرار از ایران در
حوالی حجاز توسط قبیله بنی کلب یهودی به
بردگی گرفته شد و به قبیله دیگری فروخته شد
تا اینکه سرانجام در شمار بردگان محمد بن عبدلله درآمد
و محمد سلمان فارسی را از بردگی آزاد کرده و از مشاوران خود قرار داد
نام سلمان را نیز محمد بن عبدالله بر وی نهاد.
او بسیاری از آموزه های دینی و کمالات و فضایل و ابزارهای جنگی از قبیل کندن خندق[ کندک از ریشه ی کندن ]ساختن منجنیق و ارابه و صف آرایی جنگی که اعراب از آن بی بهره بودند را به آنان اموخت
همچنین به تمامی دین های الهی و آموزه های
آنها از جمله تورات یهودیان آگاه بود و از
مشاوران بسیار نزدیک پیامبر اسلام بود
خیانت سلمان به ایران:
پس از درگذشت پیامبر اسلام در زمان
"عمر بن خطاب" او به یاری لشگر اعراب تدارک و
استراتژی یک جنگ و حمله به ایران را طرح ریزی
کرده و نقاط ضعف و حساس سپاه ایران را به
اطلاع خلیفه عمر رسانید و از آنجا که از صحابه ی
نزدیک پیامبر بود جایگاه ویژه ای نزد عمر داشت.
در جنگ تیسفون اعراب به راحتی بر دژ و خندقهای
شهر تیسفون فائق آمدند.
پس از جنگ و باز گشودن کتابخانه ها سلمان
عمر را از محتوای تمام کتابها آگاه ساخت
و این جمله از زبان عمر برخاست :
هر آنچه در این کتابهاست یا در قرآن هست
که دیگر نیازی به آن نیست.
یا در قران نیست که کفر است. پس همه ی
این کتابها را بسوزانید ! "به نقل از تاریخ طبری"
سلمان در جنگهای قادسیه و نهاوند و فتح تیسفون
و مدائن فرمانده ی سپاه اعراب بود و از تمام
نقاط ضعف و قوت سپاه ایران اطلاع داشت اعراب
که از دیدن فیل ها در سپاه ایران به وحشت آمده بودند
به پیشنهاد سلمان که نقطه ضعف فیلها زیر شکم و خرطوم آنهاست!
با سنگ به جان فیلهای سپاه ایران افتادند و آنها
را سرنگون کردند
پس از فتح مدائن او درفش کاویانی و فرش بهارستان
فرش معروف منسوب به خسرو پرویز
فرش که در 900متر مربع از ابریشم و زمرد و جواهرات بافته شده بود
نمونه ای از هنر و عظمت ایران بود
اعراب بيابان نشين تا آن زمان فرش نديده بودند
آن هم به اين بزرگى و با ارزشى
و تاجهای پادشاهان را که پنهان شده بود تقدیم اعراب کرد.
صدمات جبران ناپذیر حمله اعراب و همچنین به
یغما رفتن میراث گرانبهای ایران و نابودی بسیاری
از دودمان های ایرانی
و به فروش رفتن ۳۰۰هزار زن و دختر ایرانی بعنوان کنیز در بازار برده فروشان عربستان
یعنی حقارتی که ایران در هیچ دورانی آنرا به خود ندیده بود...
همه و همه حاصل کینه توزی و خیانت سلمان به میهن خویش بود و بس!
وگرنه اعراب تازی هرگز خواب فتح ایران را هم نمیدیدند
یکی از اصلی ترین علل حمله ی اعراب اختلاف میان دربار و حکومتیان بود و ضعیف شدن قلب
سپاه بدلیل جنگ 27ساله با دولت بیزانس
[ یونان ]که اینهم توسط سلمان
به اطلاع عمر بن خطاب رسیده بود!
سرانجام سلمان:
پس از فروکش کردن جنگ سلمان فارسی
[ روزبه ]حکومت تیسفون را در دست گرفت.
وی با دیدن جنایات فجیع اعراب و پیامدهای خیانت
وی در حق هموطنان بی گناهش که حاصل کینه توزی
او با دربار بود اندوهناک گشت
و در پی جبران برآمد ولی دیگر دیر شده بود
وی تا پایان عمر را در این اندوه سپری کرد و وصیت کرد تا پس از مرگ جسدش را در دروازه ی تیسفون
که محل رفت و آمد بود دفن کنند
تا با گذر کردن مردم از روی قبرش به آرامش
برسد و جبران خیانتش شده باشد.
#تاریخ_ایران_با_نادر_شاه@Naderr_Shah ⚔