💠مقصر کیست؟
✍ سید جواد حسینی نژاد
چرا وقتی فساد اخلاقی مهم یک مدیر کل افشا میشود مردم اصلا تعجب نمیکنند؟ چرا وقتی گفته میشود فاسدان اقتصادی، که در دادگاه حکمشان تایید شده، بیرون از زندان هستند، برای همه عادیست؟ چرا وقتی خانواده رئیس قوهای میروند از خارج برای نوه بهدنیا نیامدهشان سیسمونی میگیرند، هیچ عکسالعملی دیده نمیشود؟ چرا وقتی نوار تخلفات هزاران میلیاردی نهادی نظامی بیرون میآید و سرداران در حال معاملههای خلاف افشا میشوند، هیچ توضیحی داده نمیشود؟
چرا شهردار تهران که بهجای رسیدگی به شهر، و حل مشکل ترافیک و صف پمپ بنزینها و آلودگی هوا و هزار مشکل حل نشده دیگر، تمام فعالیتش میشود کار سیاسی، هیچ تعجبی برانگیخته نمیشود؟
چرا سقوط ناگهانی، چند باره و مشکوک بورس، برای هیچکس دیگر پرسش نیست؟
چرا وقتی بعد از چهل و چهار سال وعده، حتی یک مکان چند متری هم برای بیان اعتراض مردم در نظر گرفته نمیشود، هیچکس ککاش نمیگزد؟
چرا رفراندوم، که حق قانونی هر مردمی است، میشود جرم، کسی خجالت نمیکشد؟
چرا از زندان رفتن و تحقیر دختران معصوم، تنها به جرم انتشار یک عکس بدون روسری، هیچکس دیگر فریاد نمیکشد؟
چرا وقتی همه شاخصهای اقتصادی فقیر شدن مردم را نشان میدهند، بازنشستگان و معلمها و کارگران و مشاغل آزاد و همه، جز عدهای اندک استخوانهایشان زیر فشار هزینههای ساده زندگی خرد میشود، کسی را خیالی نیست!؟
وقتی بیماران از تأمین دارو و درمانشان عاجزند.
وقتی افشا میشود چند هزار بورسیه و چند هزار دانشجو چندین هزار فارغالتحصیل تقلبی داریم...
وقتی گفته میشود چند میلیون معتاد و چند صد هزار زبالهگرد داریم، چرا وقتی گفته میشود پنجاه درصد ازدواجها به طلاق میکشند. وقتی گفته میشود آمار ازدواج به نصف و کمتر آن، نسبت به دوسال پیش رسیده، چرا آنها که باید شرمنده شوند، عین خیالشان نیست؟!
چرا از زندان بودن بیگناهانی که همه میدانند هیچ خلافی نداشتهاند. از واگذاری اموالی با تبعیض به نمایندگان و محکومیت فردی که آن را افشا کرده...
مردم دیگر تعجبی نمیکنند؟
از اینکه حتی یک نفر بهخاطر قتل مردم معترض در سالهای اخیر محاکمه نشده.
از اینکه سقوط هواپیمای نخبگان در دادگاههای دربسته بیسرانجام مانده. از زندانی شدن خانوادههای کشته شدگان
چرا هیچکس آشفته نمیشود؟!
از روستاهای فقیر و بیآب
از دروغهایی که علنی گفته میشوند...
از خود پرسیدهایم "چرا؟"
چون نه تنها مردم فهمیدهاند با حاکمیتی زورگو، بیریشه، بیمنطق، ناکارآمد، فاسد، ناتوان و بیبرنامه سر و کار دارند.
که خود حاکمیت هم پذیرفته، فساد، بیبرنامگی، زورگویی، ناکارآمدی و همه آنچه مردم میدانند، جزو ساختارش است و از لوازم ادامه حکمرانیاش!
حاکمیت پذیرفته با فساد و تبعیض بهتر میتواند ادامه بدهد و وقتی خودش را به کری و کوری میزند، بهتر کارهایش پیش میروند! حاکمیت قبول کرده بدون پاسخگویی هم میشود ادامه داد و مردم آن را پذیرفتهاند...
دلار بشود صد هزار تومان
مرغ بشود صد و پنجاه هزار تومان
حقوقها ثابت بماند و تورم بشود صد در صد آنها مجبورند و میپذیرند!
همین است که افشای فسادها و صحبت از گرانی و ظلم حاکمیت برایش مهم نیست! او فکر میکند هیچ جایگزینی ندارد.
مخالفانش هیچ توان و طرح و برنامهای برای اداره کشور ندارند.
مردم خسته از هر کنش اجتماعی هستند! فکر میکند با زور میتواند ادامه دهد. فکر میکند مردم هنوز تصور میکنند حاکمیت متصل به خداست...
مقصر حاکمیت نیست!
مقصر ماییم.
که گذاشتهایم
او چنین باور کند.
دقیقا خود "ما"
مقصریم.
افشاگر را دستگیر کنید او مقصر و فاسد است ححححح.
جواد حسینی نژاد، زندانی سیاسی سابق، فعال مدنی و مبارز سیاسی
#مشهد۳۰ تیر ماه۱۴۰۲
💎 @iranyarannetwork1398