#طنز📚#حکایت_ملانصرالدین_و_دوتا_بز میگن
ملانصرالدین دو
بز داشت که مثل جان شیرین از آن بزها مراقبت میکرد ، روزی یکی از بزها وقتی طناب گردنش را شُل دید فرصت را غنیمت شمرد
و پا به فرار گذاشت
و ملا هرچه گشت
بز را پیدا نکرد . به خانه برگشت
و بز دوم را که به تیرک طویله بسته شده بود
و در عالم خودش داشت علف میخورد به باد کتک گرفت ...
همسایهها با صدای فریادهای ملا
و نالۀ
بز به طویله آمدند
و گفتند : آی چه میکنی ؟ حیوان زبان بسته را کُشتی ...
ملانصرالدین گفت : بزم فرار کرده
گفتند : این فرار نکرده بیچاره را چرا میزنی ؟
ملانصرالدین گفت : شما نمیدانید ، اگر طنابش محکم نبود این نابکار از آن یکی هم تندتر میدوید !!
😂#تاریخ_ایران_با_نـــادر_شـــاه @Naderr_Shah ⚔