آگاهی دادن به افکار عمومی در سطح بینالمللی و بسیج سازمانهای مدافع حقوق انسان در سراسر جهان علیه جمهوری اسلامی با خواست آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی
💥افزایش فشار بر خانواده ماشاالله کرمی ۷۰ روز پس از بازداشت وی
با گذشت هفتاد روز از بازداشت ماشالله کرمی، پدر جاویدنام سیدمهدی کرمی معترض اعدام شده در جریان خیزش انقلاب ۱۴۰۱، گزارشها حاکی از افزایش فشار به خانواده کرمی است و طبق اطلاعات دریافتی، خانواده ماشالله کرمی شامل همسر و پسر وی در پی هجومهای پی در پی ماموران امنیتی به خانه و فشارهای بیسابقه محل زندگی خود را به مقصد نامعلومی ترک کردهاند.
بعد از دستگیری وی در تاریخ ۳۱ مرداد ماه ماموران امنیتی تمام وسایل الکترونیکی آنها را ضبط و تمامی کارتهای بانکی آنها را مسدود کردهاند. همچنین خانواده به شدت تحت فشار قرار گرفته بودند که به هیچ عنوان اطلاعرسانی نکنند و حق تماس و رفت آمد با هیچ کسی را ندارند.
به گفته یک منبع نزدیک به خانواده، «ماموری به صورت دائمی در محل زندگی آنها حضور داشته و دو بار بعد از بازداشت وی به خانه آنها حمله شده است. در آخرین یورش ماموران پس از تخریب خانه و کمد وسایلی که یادگاریهای محمدمهدی در آنجا بوده، تمامی وسایل مدالها و لوحهای یادبود را تخریب و لباسهای محمدمهدی را آتش زدهاند.»
«دوازده سالی که تمامی ماههایش به مانند “ماه آبان” بود.» نهم آبانماه یادآور روز سیاهی که دنیای آرام مرا برای همیشه دگرگون ساخت.
ساعت دوازده ظهر تلفن همراه من زنگ میخورد، شماره مامان افتاده است،
متن و فیلم از صفحه اینستاگرام سحر بهشتی saharbeheshti1
ستار بهشتی کارگر و وبلاگنویس ایرانی را کمتر فعال ایرانی است که نشناسد. او را در زمان حیاتش کسی نمیشناخت؛ مرگ او در بازداشتگاه و بر اثر شکنجه و ضرب و شتم باعث شد تا نامش در جهان مطرح شود.
ستار بهشتی متولد ۱۳۵۶ بود. وی در تاریخ ۹ آبانماه ۱۳۹۱ توسط پلیس فتا بازداشت شد و اتهامش اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و فیس بوک عنوان گردید. بهشتی پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل و در مدت بازجویی به شدت شکنجه شد.
پس از انتشار خبر مرگ بهشتی، ۴۱ نفر از زندانیان سیاسی در نامهای که در سایت کلمه منتشر شد، اعلام کردند که ستار بهشتی روزهای ۱۰ و ۱۱ آبان ۱۳۹۱ در بند ۳۵۰ اوین به سر برده و آثار شکنجه در تمام قسمتهای مختلف بدنش مشهود بوده است. در این نامه آمده است: «بهشتی را از سقف آویزان کردهاند و دستهایش را به صورت قپانی دستبند زدهاند و با لگد به جانش افتادهاند».