@Cafe_Sher_O_Taraneh ❤️نشناختم هنوز رفیقان خویش را
سوزم به حال زار دلم بس که بی کس است
دیگر هوای عشق نداریم با کسی
به هفت پشتمان خم ابروی تو بس است
گفتم از آن لبت کمکی سهم ما بکن
کم کن ز درد و داغ شبانگاه عاشقت
با اینکه شهر طعم لبت را چشیده بود
گفتی هنوز خیر،که این میوه نارس است
امشب دوباره یاد تو شمشیر میکشد
دل را هزار دانه تسبیح می کند
این دل کجا و طاقت شمشیر تو کجا
باید فرار کرد،دوباره هوا پس است
من خواب دیدمت که تو هی دور میشوی
هی دور میشوی به لباسی فرشته گون
از خواب پا شدم به کنارم کسی نبود
اما به روی میز لباسی که اطلس است
رفتی و هیچ چیز سر جای خود نماند
گل مرد،سینه سوخت،هوا بارشی شدید
سیگار کام قبلی خود را نمی دهد
چایم سیاهتر شده و بیشتر گس است
از دست من فرار کن آری از عاشقت
این کار شعر های مرا آیه میکند
من آیه آیه شعر تو را بال میدهم
این شعر ها هنوز برایم مقدس است
#امیرمهدی_نوری🍁از شاعران جوان حمایت کنید
👇🏻@Cafe_Sher_O_Taraneh ❤️