.
دنياى من دنياى تفريح و تماشا نيست
دنياى من دنياى آدم هاى زيبا نيست
دنياى من تاريك تر از انفرادى هاست
در ظلمت دنياى من يك پنجره وا نيست
يك عمر از آخر به اول زندگى كردم
روزى كه در راه است ديروز است فردا نيست
تقصيرهاى ديگران برگردنم افتاد
ديوارهاى خانه ام هم قد حاشا نيست
با دوستانش مى رود در شهر مى گردد
تنهايى من مثل من اين قدر تنها نيست
عاليجناب زخم! پس دادم مدالت را
بر سينه ى سربازت از اين بيشتر جا نيست
بايد رفيق موج هاى راديو باشد
اين ناخدا ديگر حريف موج دريا نيست
آه اى درخت پير! دست از آسمان بردار
ماهم گمان كرديم چيزى هست، اما... نيست
آه اى مسيرى كه به سمت دره در راهى
من را ببر با خويشتن، جاى من اين جا نيست...
@nimajbookکافکا خوانده ایم و می ترسیم
#سعيد_حيدرى_ساوجى#نشرنیماژ