فرمت کتاب : صوتی
#موج_سوم_دموکراسی_در_پایان_صده_ی_بیستمنویسنده :
#ساموئل_هانتینگتونمترجم :
#دکتر_احمد_شهساموج سوم دموکراسی در پایان سده بیستم، یکی از مطرح ترین کتاب ها در زمینه ی جامعه شناسی با گرایش سیاسی در دهه های اخیر می باشد. هانتینگتون در این کتاب، روند ایجاد و حذف لیبرال دموکراسی درکشورهای جهان را در 3 مقطع تاریخی با عنوان موج های دموکراسی شدن و روند بازگشت به اقتدارگرایی بررسی می کند. گرچه نگاه نویسنده در آنجا که به قضاوت در مورد تاریخ میپردازد، به شدت متأثر از دیدگاه آمریکا ستایانه ی وی است، اما در مقام یک محقق مطالب وی بسیار موشکافانه و قابل استفاده می باشد.
در تقسیم بندی هانتینگتون، موج اول دموکراسی شدن با انقلاب فرانسه و جنگ های استقلال طلبانه آمریکا آغاز می شود و با آغاز روند بازگشت به اقتدارگرایی در برخی کشورهای تازه دموکراتیک شده از جمله ایتالیا و آلمان، پایان می پذیرد. در موج دوم که پس از پایان جنگ جهانی آغاز می شود، بر خلاف موج اول که عوامل اقتصادی اجتماعی عامل دموکراسی شدن بوده اند، عوامل سیاسی - نظامی تأثیر بیشتری بر رشد لیبرال دموکراسی داشته است.کشورهای دموکراتیک شده در این موج عمدتاً از 3 الگوی دموکراسی های تحمیلی (ژاپن - آلمان) و دموکراسی های الگوپذیر (ترکیه) خیزش های مستعمراتی پیروی کرده اند.
در موج دوم بازگشت که در دهه های 60 و70 روی داد، غالب کشورهایی که به اقتدارگرایی بازگشتند، از طریق دکترین مبارزه با کمونیسم کسب مشروعیت می کردند. این حکومت ها همچنین با روشهای دیگری مانند اعمال زور و ایجاد یک تهدید خارجی یا برگزاری انتخابات نمایشی تلاش در کسب مشروعیت داشتند.
موج سوم در تئوری های هانتینگتون از اروپای جنوبی (اسپانیا و اروپا) آغاز شده و در انتهای خود کلیه کشورهای اروپای شرقی را درمی نوردد و نهایتاً منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می شود.
در بررسی نقش مذهب در روند دموکراسی شدن، هانتینگتون یک رابطه ی مستقیم بین مسیحیت غربی (پروتستانتیزم) و دموکراسی شدن قائل است.
وی معتقد است مذهب کاتوکیک که در دو موج اول و دوم نقش منفی و ضد دموکراسی ایفا کرده و در برابر جنبش های دموکراسی خواهی ایستاده است در موج سوم به دنبال روی کار آمدن پاپ ژان پل دوم و سیاسی شدن کلیسا نقش مهمی در این روند داشته است که نمونه ی بارز آن در لهستان و پیروزی ائتلاف همبستگی به رهبری لخ والسا بروز یافت. رویدادی که به نوعی آغازگر فروپاشی سایر کشورهای شرقی بود.
هانتینگتون همچنین سیاست های ریگان و کارتر در آمریکا و اصلاح طلبان شوروی را که عملاً منجر به همراهی دو ابر قدرت در روند تغییرات اروپای شرقی شد، عامل مهمی در گسترش موج سوم می داند .
وی فرایندهای گذار به دموکراسی را به چهار نوع تغییر شکل، فروپاشی، جابجایی و خیزش های مستعمراتی تقسیم می کند و در مورد هر فرایند، رهنمودهایی جهت تسریع آن به هواخواهان دموکراسی ارائه می دهد.
نویسنده فرایند تغییر شکل را در حکو مت ها مؤثر می داند که اصلاح طلبان در خود رژیم اقتدارگرا به شدت نفوذ دارند و افرادی از درون خود رژیم نقش قاطعی در ایجاد دموکراسی دارند. این فرایند در پنج مرحله شکل می گیرد:
1- ظهور اصلاح طلبان در حکومت
2- کسب قدرت توسط اصلاح طلبان
3- شکست فرایند لیبرال شدن
4- مشروعیت قهقرایی
5- انتخاب و جذب مخالفان.
@avayebufمجله اینترنتی آوای بوف
https://avayebuf.wordpress.com/