#گاهی_کتاب#ابن_مشغله_ نادر ابراهیمی
من هر کجا که بمانم مثل آب راکد میگندم. باید مسافر بود و همیشه در راه بود.
هیچ شهری آخرین شهر نیست و هیچ چشمهای آخرین چشمه نیست.
دل بستن به یک آبادی کوچک یا بزرگ، ندیده گرفتن جمع آبادیهاست. من مرد سفرم، ولگرد و کوله بار بر دوش. و شغل برای من مثل چای خانههای سر راه است. عمر، بیدادگرانه کوتاه است؛ عمر من، تو و عمر تک تک آدمها... اما عمر مردم و ملت، هیچکس نمیتواند بگوید کی به پایان میرسد.
و به همین دلیل، اگر حس میکنی که ترک این منزل و حرکت به سوی منزلهای دیگر، ممکن است تو را به موجودی تبدیل کند که سودمندیهای مختصری داشته باشی، بار سفر ببند و آسایش این خانه را فرو بگذار.
راه،بهتر از منزلگاه است.
این سخن را در روزگار نوجوانی از کسی شنیدم. و مباد که روزی فراموشش کنم.
ارسالی از: ایمان معصومی، از همراهان بیستتاسی
🍁🍂🍁🍂@i20TA30