بِنو کامیونیتی

#مرگ
Канал
Социальные сети
Бизнес
Новости и СМИ
Технологии и приложения
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала بِنو کامیونیتی
@BennuCommunity_faПродвигать
1,79 тыс.
подписчиков
2,01 тыс.
фото
230
видео
1,56 тыс.
ссылок
𝙼𝚘𝚛𝚎 𝚌𝚑𝚊𝚗𝚐𝚎 𝚜𝚝𝚘𝚛𝚒𝚎𝚜 𝚝𝚘𝚐𝚎𝚝𝚑𝚎𝚛! 📌 Follow us on: 👉 Instagram 👉 TikTok 👉 X 👉 Threads 👉 Linkedin 👉 YouTube Links are here: https://t.me/bennucommunity/192
دقیق یادم نیست اما شاید ده سال پیش بود که این یادداشت را نوشتم تا در پرونده‌ای درباره #مرگ در شماره ۲۵ خردنامه همشهری منتشر شود.
اگرچه بخش‌هایی از این یادداشت را می‌خواستم ویرایش کنم اما در نهایت فکر کردم بهتر است آن را بی کم و کاست باز اینجا منتشر می‌کنم.
***
علوم انسانی، کیفیت زندگی و مرگ اندیشی
#محمد_نجفی

۱. علوم انسانی چگونه جایگاهی در زندگی روزمره یکایک افراد یک جامعه دارند؟ و به چه کار جوامع انسانی می‌آیند؟ کوتاه‌ترین پاسخ به این پرسش شاید این باشد که علوم انسانی به ارتقای کیفیت زندگی انسان‌ها مدد می‌رساند. «در علوم انسانی، به طور کلی، جهت فکر متوجه انسان به عنوان شخص و زندگی و فعالیت شخصی او و بالنتیجه متوجه نتایج انضمامی فعالیت های اوست. زیستن به عنوان یک شخص، یعنی زیستن در چهارچوب جامعه که در آن، من و ما با هم و در حالت اجتماعی زندگی می‌کنند و اجتماع، افق و زمینه‌ی آن هاست.» [ادموند هوسرل، فلسفه و بحران غرب، ترجمه محمدرضا جوزی] اما گاه چیزهایی هست که گریزی از آن‌ها نیست و یکی از آن‌ها به تعبیر عام پایان این زندگی است که آن را مرگ نامیده‌اند. آیا علوم انسانی به مرگ هم می‌اندیشد یا باید بیندیشد؟ بی‌شک نه پایان یک چیز را می‌توان از خود آن چیز جدا دانست و نه مرگ از زندگی جداست، آن سان که مرگ عزیزان بخشی از واقعیت زندگی بازماندگان است. با این اوصاف اندیشیدن به مرگ عین اندیشیدن به زندگی است. بنابراین اگر علوم انسانی می‌خواهد به زندگی بیندیشد گریز و گزیری ندارد جز آن که به مرگ نیز بیندیشد.

 ۲. مرگ‌اندیشی پدیده‌ای نو ظهور نیست؛ همان مواجهه همیشگی آدمی است با پایان، با میل بسط یافتن در زمان و شاید مکان و تؤامان مواجهه‌ای نامنتظره با احتمال ناممکن بودن آن؛ با تنهایی ناگزیر در تجربه‌ی نیستی. هر آن جایی که آدمی می‌زیسته، مرگ نیز حضور داشته است و مرگ‌اندیشی نیز. همواره زندگی و مرگ در کنار هم سر کرده‌اند/می‌زیسته‌اند و کیفیت زندگی آدمیان با کیفیت مرگ آن‌ها مرتبط بوده است و هست. پس اگر علوم انسانی به کیفیت زندگی انسان‌ها می‌اندیشد، چاره ای ندارد جز آن‌که در کیفیت مرگ آن‌ها نیز تأمل کند.

 ۳. نگاهی گذرا به سرآغازهای مدرنیته و دوران مدرن آشکار خواهد کرد که آن چه بال و پر به تکنیک و فن داد تا جهان مدرن را بسازند چیزی جز اندیشمندانی نبود که می‌توان آن‌ها را اهالی علوم انسانی نامید. بنیان جهان مدرن را باید در میان فیلسوفان، جامعه‌شناسان، ادیبان و نیز هنرمندان جست. هم اکنون نیز در زمانه‌ای که تکنیک و فن شتابان تمامی حوزه‌ها را در می‌نوردند باز آن چه برسازنده‌ی بنیان این جهان و قوام‌بخش آن است، علوم انسانی است. از همین روی است که حتا می‌توان جدی‌ترین پژوهش‌ها درباره‌ی فرهنگ‌های دیگر و جهان غیر مدرن را در جهان مدرن یافت. در چنین جهانی علوم انسانی در هر حوزه‌ای اذن ورود دارند و به سادگی امکان حذف یا بی‌توجهی  به آن‌ها وجود ندارد. حال آن که در ایران می‌توان روندی دیگر را مشاهده کرد؛ چه در میان برنامه‌ریزان و سیاستگذاران، چه در فرهنگ عامه و چه در میان بسیاری از تحصیلکردگان و فرهیختگان آن چه مشهود است مفروض گرفتن اهمیت و جایگاه بی‌چون و چرای پزشکان و مهندسان و تأثیرگذاری آن‌ها در جریان روزمره امور و شکل دادن به آن چیزهایی است که در پیش روی ماست و در این میان کمابیش جایی برای اهالی علوم انسانی نیست. علوم انسانی‌ها نه هویت صنفی دارند و نه تأثیرگذاری‌ای آن چنان که شایسته‌ی آن‌هاست (اگر شایستگی‌ای در کار باشد). و آن‌گاه که چنین باشد اندیشیدن به کیفیت زندگی انسان‌ها سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود و نتیجه آن می‌شود که هم اکنون هست.

ادامه مطلب در ادامه 🔻
اگه زندگی رو، #زندگی کنیم
#مرگ ترسی نخواهد داشت...

#سال_نو_زندگی_نو
20TA30.com
@i20TA30
#سفر_زندگی

هر انسان یک سفر است.
سفری که با #تولد آغاز می‌شود
و با #مرگ پایان می‌پذیرد.


هیچ دو سفری مشابه و یکسان نیستند.
فقط گاهی،
مسیر ما با مسیر دیگری تلاقی می‌کند؛
لحظاتی که فکر می‌کنیم فکر و #احساس و #تجربه‌مان با دیگری شبیه و نزدیک است.

در این لحظات باید برای #محبت‌کردن و #دوست‌داشتن شتاب کرد.
نقاط تلاقی سفرهای منحصر بفرد زندگی، به ندرت طولانی می‌شوند.

✍️محمدرضا شعبانعلی
@i20TA30
1⃣🤔حرف حسابت چیه؟ کجا داری میری؟
🚶🚶

دیدگاهی می‌گوید که حساب کتاب کنید ببینید حواس‌تان هست چه کار می‌کنید. شما می‌دانید چه کاری می‌کنید؟

لطفا به جای تجزیه و تحلیل، این سوال را از خودتان بپرسید.

کسی می‌داند که چه کار می‌کند؟ ما نمی‌دانیم چه کاری می‌کنیم. اول از همه باید با خود منصف باشیم. دیدید می‌گویند #مرگ چیز بدی است، هیچ‌وقت به خودمان نمی‌گیریم. ما یک عادتی داریم، اصولا ما گوش نمی‌کنیم.
👂
حضرت مسیح می‌گوید آنان که گوش شنوا دارند بشنوند. همه‌ی کسانی هم که آنجا هستند گوش دارند اما کسی نمی‌شنود. ما گوش نمی‌کنیم، ما بیشتر گوینده‌ایم، بیشتر #نقد می‌کنیم.

برادرم حرف جالبی می‌زند؛ می‌گوید هر صد سال یک #کوروساوا ساخته می شود، روزی صد تا منتقد. نقد کردن خیلی کار ساده‌ای است چه کسی را می‌خواهید نقد کنید؟

ما اصولا منتقدیم و بقیه را نگاه می‌کنیم، بیرون را نگاه می‌کنیم. خودمان را نگاه کنیم. بینیم ما می‌دانیم کجا می‌رویم؟

مگر میشود بگویی می‌خواهم برم سفر بعد ندانی می‌خواهی کجا بروی. همین‌جوری می‌گویید پاشید تعطیلات برویم سفر؟ بعد ماشین را روشن می‌کنید راه می‌افتید می‌روید سمتی؟
🚖
ما باید بدانیم که می‌خواهیم برویم رامسر؟ یزد؟ بوشهر؟ یا مشهد؟ هر کدام از این‌ها یک وسیله و زمان و پول و ماشین و ابزاری می‌خواهد. ما می‌گوییم می‌خواهیم برویم سفر. الان کسی می‌داند می‌خواهد به کدام شهر برود؟

یعنی الان فرض کنید یک نفر آمد و گفت من نماینده هستی‌ام، تکلیفت را روشن کن، حرف حسابت چیست در هستی؟ می‌خواهی کجا بروی و چه می‌خواهی؟

ما به او چه می‌گوییم؟ اگر نماینده هستی از شما پرسید چه جوابی به او می‌دهید؟ آن وقت دیرت شده؟ زود است؟ سر موقع است؟ ما دیرمون نشده؟

یک بار معلمم پرسید اگر روز کنکور که می‌خواهی بروی کنکور بدهی، کسی به تو و یا پدر و مادرت فحش بدهد می‌ایستی با او دعوا کنی؟ گفتم نه. گفت چرا؟ گفتم چون دیرم میشه. (فرداش شاید بروم دعوا کنم. اما آن روز نه) چون دیرمه.

ما احساس این‌که دیرمون شده داریم؟ می‌خواهیم کاری کنیم که بگیم دیر میشه یا نشه؟
🕑
جایی می‌خوایم بریم که احساس کنیم دیر شده؟ خوش و خرم احساس این‌که دیر شد را ندارم. پس معلوم نیست کجا دارم می‌روم. به نظر شما کسی که نداند کجا می‌خواهد برود، موفق میشه؟
یا اگر موفق شد، خودش موفق شده یا #قضا_و_قدر او را به جایی رسانده؟


بخش اول گفتگو با رامین سمیع زاده میهمان ششمین رویداد بیست تا سی
👇👇👇

http://20ta30.com/1395/02/06/event20ta30-r-s/

***
@i20TA30