بِنو کامیونیتی

#محمد_نجفی
Канал
Социальные сети
Бизнес
Новости и СМИ
Технологии и приложения
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала بِنو کامیونیتی
@BennuCommunity_faПродвигать
1,79 тыс.
подписчиков
2,01 тыс.
фото
231
видео
1,56 тыс.
ссылок
𝙼𝚘𝚛𝚎 𝚌𝚑𝚊𝚗𝚐𝚎 𝚜𝚝𝚘𝚛𝚒𝚎𝚜 𝚝𝚘𝚐𝚎𝚝𝚑𝚎𝚛! 📌 Follow us on: 👉 Instagram 👉 TikTok 👉 X 👉 Threads 👉 Linkedin 👉 YouTube Links are here: https://t.me/bennucommunity/192
بسیاری از ما در زندگی در جست‌وجوی خوشحالی در زندگی هستیم، خوشحالی‌ای که خودش رو به صورت لذت‌های مختلف، سلامتی، تفریحات، سرگرمی‌های مختلف، راحتی و آسودگی، به دست آوردن خواسته‌ها و ارضای امیال و... آشکار می‌کنه.
اما سؤال مهم اینه که آیا ما در زندگی فقط باید دنبال خوشحالی باشیم؟ یا همه چیز فقط خوشحالی نیست و می‌شه جور دیگری هم به زندگی نگاه کرد؟
در اپیزود یک کافه بیست‌تاسی به این موضوع پرداخته‌ایم.

اپیزود یک پادکست #کافه_بیست‌تاسی رو می‌تونید از طریق پادگیرهای مختلف گوش بدید.

#محمد_نجفی #هادی_افشاری #فاطمه_حیدری #هدا_راشدی #سهیل_رضایی
@i20TA30
خیلی از ما تجربه‌های لبِ مرزی زیادی داشته‌ایم: لبِ مرز تصمیم‌گیری برای رفتن یا نرفتن به دانشگاه، انتخاب یا تغییر رشته، انتخاب شغل یا استعفا، تغییر محل زندگی، مهاجرت، ازدواج یا طلاق، بچه‌دار شدن یا نشدن، راه انداختن کسب و کار شخصی، ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر و...
این تجربه‌های لبِ مرزی در زندگی گاهی بسیار سخت، چالشی و نفسگیرند.
یکی از زمان‌هایی که خودمان را لبِ مرز موقعیت‌هایی نو می‌یابیم یا به این فکر می‌کنیم که باید تصمیمات جدیدی بگیریم یا در راهی نو قدم بگذاریم یا تغییراتی در زندگی‌مان ایجاد کنیم، زمانی است که به روز تولدمان نزدیک می‌شویم یا مثلاً در آستانه‌ی سالی نو هستیم.
این گفت‌وگوی #محمد_نجفی و #آیدین_حبیبی قرار است به بهانه‌ی همین نو شدن سال، به موضوع تجربه‌های لبِ مرزی در زندگی و‌ نحوه‌ی مواجهه با آنها بپردازد. اینکه چگونه پرونده سال جاری را ببندیم و سالی نو را بیاغازیم و تصمیماتی بهتر و انتخاب‌ها و عملکردی رضایت‌بخش‌تر در سال پیش رو داشته باشیم.
این گفت‌وگو را می‌توانید ساعت هشت شب پنج‌شنبه، ۲۸ اسفندماه در صفحه‌ی اینستاگرام بیست‌تاسی ببینید.
https://instagram.com/20ta30
گفتگو با محمد نجفی، بنیانگذار بیست‌تاسی با موضوع: چالش‌ها و فرصت‌های دورکاری

"بیشتر از یک سال است که جهان، تجربه‌ی همه‌گیری کرونا را از سر می‌گذراند و به نظر می‌رسد همچنان تا پایان این ماجرا فاصله داریم. یکی از اثرات عمیق و شدیدی که این همه‌گیری بر زندگی بسیاری از ما گذاشته، دگرگون کردن تجربه‌ی کار کردن‌مان بوده است و یکی از وجوه آشکار این تغییر، افزایش چشم‌گیر تعداد کسانی است که در همین یک سال، دورکاری را تجربه کرده‌اند.
در این گفت‌وگو می‌کوشیم کمی به چالش‌ها و فرصت‌های دورکاری و نیز اثرات احتمالی آن بر آینده کار کردن افراد، سبک کاری و فضاهای کاری بپردازیم."

📆جمعه ۱۵ اسفند ۹۹، ساعت ۱۷

همراه با پرسش و پاسخ

📺پخش زنده در صفحه اینستاگرام سار


#سار #بیست_تا_سی_سالگی #چالش #دورکاری #کرونا #گفتگوهای_سار #محمد_نجفی
#در_راه!

#زندگی، معمولاً اون طور نیست که ما دوست داریم؛
زندگی معمولاً دوست داره ما رو غافلگیر کنه، چه خوب و چه بد؛
همیشه تو زندگی، چیزهایی هست که ناشادمون کنه؛
رنج و سختی و غم و مصیبت هم که هر #آن ممکنه آوار بشه رو سرمون؛
اما
اون چیزی که مهمه بیرون کشیدن #شادی از دل اندوه و خلق فرصت‌های هر چند کوچک برای زندگی سرخوشانه و امیدوارانه، در هر شرایطیه...
برای این کار هم به نظرم چیزی مهم‌تر از هدف داشتن وجود داره:
اول:
بینشی حداقلی اما عمیق نسبت به آینده و سمت و سوی زندگی‌مون
و دوم:
اراده معطوف به عمل

بعد هم مهمه که متعهد باشیم
به برداشتن گام‌های کوچک #مستمر در این سمت و سو

اون موقع است که:
«خود راه بگویدت که
چون باید رفت»

#محمد_نجفی
***
گر مرد رهی میان خون باید رفت
وز پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
#عطار

@i20TA30
چی کارا می‌کنی رفیق؟

اول خردادماه، رویدادی برگزار شد با نام #رعدتاک. تقریباً هفت ماه قبل از این رویداد ما رویدادی برگزار کرده بودیم با نام #رو_به_راه. شروع برنامه‌ریزی برای برگزاری رعدتاک، بعد از روبه‌راه و به گفت‌وگوهایی که با دوستان همکار مجتمع نیکوکاری رعد داشتیم، بر‌می‌گردد. خوشبختانه خودم هم شانس این رو داشتم تا با تعدادی از کارآموزان رعد در طول دو ماه قبل از برگزاری برنامه، چندین جلسه داشته باشم و در نهایت با پنج نفری که در رعدتاک، قصه و تجربه‌های خودشون رو روایت کردند، بیشتر تعامل داشته باشم.
در این دو هفته‌ای که از برگزاری اولین رویداد #رعدتاک گذشته، یکی از چیزهایی که حسابی ذهنم رو درگیر کرده، نحوه مواجهه یکایک میهمان‌های رعدتاک با مسایلیه که براشون پیش اومده بودند: #تصادف سختی که منجر به قطع نخاع یا از دست رفتن یک پا شده؛ #اشتباه_پزشکی که منجر به اختلال در رشد یا عوارض شدید و ناتوانی‌های حرکتی شده یا تجربه سوختن با چهار لیتر اسید و بیش از 16 ضربه چاقو به دلیل یک سوءتفاهم.
طبیعتاً همگی در آغاز منفعلانه با بحران خود مواجه شده بودند یا فقط با احساسات ناخوشایند بسیاری دست و پنج نرم کرده بودند اما از جایی به بعد و هر یک به دلیلی، یک #تصمیم مهم گرفته بودند؛ اینکه به جای موج‌سواری روی احساسات ناخوشایندی که به نحوی کاری نکردن و وابسته بودن‌شون رو می‌تونست کاملاً موجه جلوه بده، تصمیم گرفتند کاری کنند، هر روز و هر ساعت کاری کنند. فعالیت‌هایی که شاید کوچک به نظر می‌رسیدند اما هر روز و هر ساعت انجامش می‌دادند. کارهایی مثل یادگیری یک مهارت، ورزش کردن، کاردرمانی و بسیاری چیزهایی کوچک و بزرگ با وجود همه ناخوشنودی‌ها و ناخوشایندی‌ها و احساسات منفی که احتمالاً باهاشون برخورد داشتند، کارهایی که در نهایت بعد از سال‌ها کم کم به بار نشستند.
خلاصه کلام اینکه داشتم فکر می‌کردم شاید بهتر باشه از این بعد این سؤال رو تا حد ممکن از کسی نپرسم که «حالت چه طوره؟» یا «چه احساسی داری؟». فکر کنم سؤال بهتر این باشه که «چی کارا می‌کنی؟»
منظورم این نیست که حال و احساس مهم نیست اما مهم‌تر، کارها و فعالیت‌هاییه که داریم به صورت مستمر انجام می‌دیم. مهم‌تر اینه که فارغ از حال و احساسات‌مون، چه خوب و چه بد باشیم، چه خوشحال و چه ناراحت، چه پرانرژی و چه خسته یا افسرده، باز داریم چه کارهایی رو هر روز و هر ساعت انجامشون می‌دیم، چون احتمالاً در نهایت این کارهای امروز ما هستند که شخصیت و وضعیت و احساسات آینده ما رو جهت یا شکل می‌دند.
به جای اینکه صرفاً فکر کنیم و یه گوشه با احساساتمون دست و پنجه نرم کنیم، بهتره کاری کنیم، هر چند کوچک و هر چند مسخره و پیش پا افتاده.

شما این روزا «چی کارا می‌کنید؟»

بازپخش رویداد #رعدتاک رو می‌تونید در لحظه‌نگار ببینید 👇
https://lahzenegar.com/play/fVu7X

#محمد_نجفی
@raad_charity
@i20TA30
ادامه مطلب بالا 🔺
۴. جامعه ایران بی‌شک جامعه‌ای بس جوان است که مخاطرات و فرصت‌هایی تؤامان را در خود نهفته دارد. این جمعیت جوان نیرویی را در خود دارد که اگر به درستی هدایت شود، دستاوردهایی شگفت به همراه خواهد داشت و در غیر این صورت بحران‌هایی جدی دامن‌گیر جامعه ایران خواهد شد. در این جا باز هم اهالی علوم‌انسانی‌اند که باید در این باره بیندیشند و راهی برای سامان دادن به این حال و احوال بیابند که گویا کمتر چنین است. این روزها اما نه فقط دانشگاه‌های ایرانی از کارکرد اصلی خود دور افتاده‌اند و تنها بحران‌های [مربوط به ازدواج، شغل، هویت و...] حاصل از انبوه جمعیت جوان ایران را به تعویق می‌اندازند، بل دپارتمان‌های علوم انسانی نیز کمتر توانایی و شاید تمایلی در اندیشیدن به ارتقای کیفیت زندگی انسان‌ها/ ایرانیان و ایفای نقش در این عرصه از خود نشان داده‌اند. اما این سیل در این منزل آرام نخواهد گرفت و باز پیش خواهد رفت. جوانان به سنین میانسالی خواهند رسید و سپس به کهنسالی و عاقبت در منزل آخر خویش خواهند آرمید. اگر هم اکنون ارتقای زندگی آن‌ها به جد گرفته نمی‌شود، آن زمان که این جمعیت انبوه در آستانه‌ی تجربه‌ی مرگ قرار گیرند و در ارزیابی آن‌چه به نام زندگی در نظر گرفته‌اند به هر نتیجه ای برسند جز آن‌که واقعاً زندگی کرده‌اند، شاید اندیشیدن به کیفیت زندگی دست‌کم برای آن‌ها دیر باشد یا به کاری نیاید. در این‌جاست که باز باید دست به دامان اهالی علوم انسانی شد تا نه فقط به امروز ما بل به فردای ما نیز بیندیشند، تا نه فقط زندگی امروز ما که مرگ فردای ما نیز از یاد نرود.

۵. آن‌گاه که این انبوه جوانان امروز به سنین کهنسالی و مرگ برسند، بی‌شک پرسش‌هایی در ذهن خواهند داشت بی‌پاسخ و بحران‌هایی را از سر گذرانده‌اند که سبب خواهد شد آنان متفاوت از کهنسالان کنونی باشند. شاید آن زمان اتانازی جدی‌تر از پیش مطرح شود و مرگ معنایی دیگر و متفاوت از اکنون داشته باشد. به دیگر سخن در جهانی که هر روز بیشتر از روز پیش چیزها تغییر می‌کنند احتمالاً مسایلی در پیش‌ روی ما خواهند بود که تأمل در باب آن‌ها و سامان دادن آن‌ها کار اهالی علوم انسانی است. با این اوصاف اگر نیم‌نگاهی به فردای در پیش‌مان داشته باشیم و لحظه‌ای به کیفیت زندگی امروز و مرگ فردایمان بیندیشیم بیشتر از پیش علوم انسانی را به جد خواهیم گرفت که بی‌راه نیست اگر ادعا کنیم نه زندگی و نه مرگ، بی علوم انسانی معنایی نخواهند داشت.

#محمد_نجفی
@i20TA30
دقیق یادم نیست اما شاید ده سال پیش بود که این یادداشت را نوشتم تا در پرونده‌ای درباره #مرگ در شماره ۲۵ خردنامه همشهری منتشر شود.
اگرچه بخش‌هایی از این یادداشت را می‌خواستم ویرایش کنم اما در نهایت فکر کردم بهتر است آن را بی کم و کاست باز اینجا منتشر می‌کنم.
***
علوم انسانی، کیفیت زندگی و مرگ اندیشی
#محمد_نجفی

۱. علوم انسانی چگونه جایگاهی در زندگی روزمره یکایک افراد یک جامعه دارند؟ و به چه کار جوامع انسانی می‌آیند؟ کوتاه‌ترین پاسخ به این پرسش شاید این باشد که علوم انسانی به ارتقای کیفیت زندگی انسان‌ها مدد می‌رساند. «در علوم انسانی، به طور کلی، جهت فکر متوجه انسان به عنوان شخص و زندگی و فعالیت شخصی او و بالنتیجه متوجه نتایج انضمامی فعالیت های اوست. زیستن به عنوان یک شخص، یعنی زیستن در چهارچوب جامعه که در آن، من و ما با هم و در حالت اجتماعی زندگی می‌کنند و اجتماع، افق و زمینه‌ی آن هاست.» [ادموند هوسرل، فلسفه و بحران غرب، ترجمه محمدرضا جوزی] اما گاه چیزهایی هست که گریزی از آن‌ها نیست و یکی از آن‌ها به تعبیر عام پایان این زندگی است که آن را مرگ نامیده‌اند. آیا علوم انسانی به مرگ هم می‌اندیشد یا باید بیندیشد؟ بی‌شک نه پایان یک چیز را می‌توان از خود آن چیز جدا دانست و نه مرگ از زندگی جداست، آن سان که مرگ عزیزان بخشی از واقعیت زندگی بازماندگان است. با این اوصاف اندیشیدن به مرگ عین اندیشیدن به زندگی است. بنابراین اگر علوم انسانی می‌خواهد به زندگی بیندیشد گریز و گزیری ندارد جز آن که به مرگ نیز بیندیشد.

 ۲. مرگ‌اندیشی پدیده‌ای نو ظهور نیست؛ همان مواجهه همیشگی آدمی است با پایان، با میل بسط یافتن در زمان و شاید مکان و تؤامان مواجهه‌ای نامنتظره با احتمال ناممکن بودن آن؛ با تنهایی ناگزیر در تجربه‌ی نیستی. هر آن جایی که آدمی می‌زیسته، مرگ نیز حضور داشته است و مرگ‌اندیشی نیز. همواره زندگی و مرگ در کنار هم سر کرده‌اند/می‌زیسته‌اند و کیفیت زندگی آدمیان با کیفیت مرگ آن‌ها مرتبط بوده است و هست. پس اگر علوم انسانی به کیفیت زندگی انسان‌ها می‌اندیشد، چاره ای ندارد جز آن‌که در کیفیت مرگ آن‌ها نیز تأمل کند.

 ۳. نگاهی گذرا به سرآغازهای مدرنیته و دوران مدرن آشکار خواهد کرد که آن چه بال و پر به تکنیک و فن داد تا جهان مدرن را بسازند چیزی جز اندیشمندانی نبود که می‌توان آن‌ها را اهالی علوم انسانی نامید. بنیان جهان مدرن را باید در میان فیلسوفان، جامعه‌شناسان، ادیبان و نیز هنرمندان جست. هم اکنون نیز در زمانه‌ای که تکنیک و فن شتابان تمامی حوزه‌ها را در می‌نوردند باز آن چه برسازنده‌ی بنیان این جهان و قوام‌بخش آن است، علوم انسانی است. از همین روی است که حتا می‌توان جدی‌ترین پژوهش‌ها درباره‌ی فرهنگ‌های دیگر و جهان غیر مدرن را در جهان مدرن یافت. در چنین جهانی علوم انسانی در هر حوزه‌ای اذن ورود دارند و به سادگی امکان حذف یا بی‌توجهی  به آن‌ها وجود ندارد. حال آن که در ایران می‌توان روندی دیگر را مشاهده کرد؛ چه در میان برنامه‌ریزان و سیاستگذاران، چه در فرهنگ عامه و چه در میان بسیاری از تحصیلکردگان و فرهیختگان آن چه مشهود است مفروض گرفتن اهمیت و جایگاه بی‌چون و چرای پزشکان و مهندسان و تأثیرگذاری آن‌ها در جریان روزمره امور و شکل دادن به آن چیزهایی است که در پیش روی ماست و در این میان کمابیش جایی برای اهالی علوم انسانی نیست. علوم انسانی‌ها نه هویت صنفی دارند و نه تأثیرگذاری‌ای آن چنان که شایسته‌ی آن‌هاست (اگر شایستگی‌ای در کار باشد). و آن‌گاه که چنین باشد اندیشیدن به کیفیت زندگی انسان‌ها سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود و نتیجه آن می‌شود که هم اکنون هست.

ادامه مطلب در ادامه 🔻
اگه از اسب بیفتی، چی کار می‌کنی؟!

چرا وقتی می‌خواهیم بفهمیم چه کاری برامون تو زندگی‌ مهم‌تر از هر چیزیه، این #سؤال رو می‌پرسیم که اگه #پول داشته باشیم و نگران چیز خاصی نباشیم، اون وقت چی کار می‌کنیم؟

به نظرم این سؤال برای پیدا کردن مهم‌ترین #هدف زندگی‌مون، اساسا اشتباهه.

این هنر نیست وقتی همه چی رو به راهه، بریم دنبال کاری که دوست داریم.

سؤال درست اینه که:
فرض کن کلا زندگی‌ت داغون شده و پول که نداری هیچ، خیلی چیزای ساده رو هم نداری و هر روز یه مصیبت تازه رو سرت آوار می‌شه...
در چنین شرایطی اون کاری که ولش نمی‌کنی و باز می‌چسبی بهش، حالا هر قدر هم اقداماتی که براش انجام می‌دی، کوچک و ریز باشه، چیه؟

اگه جواب این سؤال رو می‌دونی، برو و همون کار رو بکن... اگر هم نمی‌دونی لطفا غر نزن رفیق :)

#محمد_نجفی
@i20TA30
#گاهی به ویترین مغازه‌ها نگاه نکنیم!

البته که هر کسی حق داره سبک زندگی خودش رو داشته باشه و اون طوری که دوست داره تفریح کنه یا زمانش رو بگذرونه اما این حجم عظیم وقت‌گذرونی در مجتمع‌های تجاری عریض و طویل همراه با شهوت خرید و ولخرجی و مصرف‌گرایی، و این سبز شدن مستمر مجموعه‌های جدید تجاری که به نظر می‌رسه قراره این میل افسار گسیخته رو ارضا کنند، چه معنایی می‌تونه داشته باشه جز این‌که به‌جای کار کردن و خلق ارزش‌های واقعی برای جامعه و پیگیری اشتیاق ویژه و شخصی خود در زندگی، بیشتر دنبال خرج کردن پولی هستیم که با کار کردن در شغلی که دوست نداریم، به دست آوردیم تا با خریدن چیزهایی که معمولا نیاز نداریم، لذت‌های کوتاه‌مدتی رو تجربه کنیم که خیلی زود از بین می‌رند و باز باید بریم یه خرج تازه برای خودمون بتراشیم.

نمی‌گم نباید به این اماکن پر زرق و برق رفت که عموما از زندگی تهی شدند و پر از شهوت ولخرجی‌اند، و البته که صاحبانشون هم احتمالا از این ولخرجی و مصرف‌گرایی ما خوشنودند،
اما
احتمالا هر چه کمتر در این‌ فضاهای تهی شده از معنای زندگی پرسه بزنیم و به سایر ساحت‌های زندگی هم سرک بکشیم، شاید این شانس رو داشته باشیم که هم خودمون، زندگی باکیفیت‌تری رو تجربه کنیم و هم بتونیم آینده بهتری رو برای خودمون و آیندگان خلق کنیم.

به نظرم ساده‌ترین سؤالی که در لحظه تصمیم‌گیری برای خریدن چیزی، می‌تونیم از خودمون بپرسیم اینه که آیا داشتن این چیز می‌تونه در طولانی‌مدت به کارم بیاد و منو خوشحال کنه؟
اگه در پاسخ مثبت به این سؤال شک داشتیم، دست‌کم باید تصمیم‌گیری و خریدن اون چیز رو برای مدتی به تعویق بندازیم چون اون چیزی که ضروریه بعد از چند بار بی‌توجهی باز خودش رو بهمون نشون می‌ده و این جوری دست‌کم دیگه خیلی از چیزهای به‌دردنخور رو نخواهیم خرید.

#محمد_نجفی
@i20TA30
بِنو کامیونیتی
#مصرف_گرایی #خوگیری_به_لذت #آفت_تبلیغات @i20TA30
شاید پر بیراه نباشه اگه بگیم مهم‌ترین کاری که #تبلیغات می‌کنه، متقاعد کردن یا واداشتن و گاهی فریب ماست تا چیزهایی رو بخریم که اگر هم نخریم اتفاق خاصی نمی‌افته. اما با خریدنشون، مجبوریم #پول خرج کنیم و برای در آوردن همبن پول باید #کار کنیم و هر قدر بیشتر بخریم باید بیشتر کار کنیم تا پول بیشتری دربیاریم و هرچی بیشتر کار کنیم برای پول بیشتر درآوردن، خود فلسفه کار کردن به عنوان تجربه‌ای از خلق خویشتن به حاشیه می‌ره و احتمالاً فراغت کمتری هم خواهیم داشت و تبعاً فرصت کمتری برای تأمل در احوالات درونی خود و احوالات بیرونی جهان.
بعلاوه اینکه همین تبلیغات و همین میل به خریدن چیزهای نوتر، بازه‌های زمانی #خوگیری_به_لذت رو کوتاه‌تر می‌کنه. زودتر به لذت چیزهایی که داریم، خو می‌گیریم و دنبال لذتی نوتر یا بیشتر می‌ریم و تبلیغات مختلفی رو می‌بینیم و می‌شنویم و وسوسه می‌شیم که فلان مدل جدیدتر بهمان برند رو بخریم تا شاید حال و احوالمون خوب بشه که البته خوب می‌شه اما خیلی زود فیل‌مون یاد هندوستان می‌کنه و مدل جدیدتر همون بهمان برند سر و کلّه‌ش پیدا می‌شه و ما باز عزم می‌کنیم برای نو کردن لذت و دست در جیب می‌بریم و در نهایت هِی #خودمون_رو_به_زندگیمون_بدهکارتر_میکنیم.
القصه، صفرهای حساب و کارکردن و پول درآوردن اگرچه مهمند اما بازی نخوردن با تبلیغاتِ تبلیغاتچی‌ها و تن ندادن به بازی #مصرف_گرایی هم اهمیت بسیاری داره. این دومی حتا می‌تونه مهم‌تر باشه چون ممکنه از ما زامبی‌‌های شیک و باکلاس و تر و تمیزی بسازه که فقط عطش پول درآوردن و خرج کردن و خریدن و لذت‌های کوتاه‌مدت از خود بی‌خودش می‌کنه، در حالی که حواسش نیست که #زامبی، زامبیه، در هر لباس و با هر ظاهری...

#محمد_نجفی
@i20TA30
🔺 نشست معارفه دوره «سال نو، زندگی نو»
یک‌شنبه، ۲۶ فروردین ۱۳۹۷
#محمد_نجفی

لینک ثبت‌نام در دوره 👇
evand.com/20TA30

@i20TA30
هشتمین نشست کافه بیست‌تاسی با عنوان «چند پیشنهاد برای سال نو»
سه‌شنبه، ۲۱ فروردین ۱۳۹۷

#محمد_نجفی
@i20TA30
🔺 اولین رویداد #بیست_تا_سی در #سال_نو

نشست «چرا بیست‌تاسی‌سالگی مهم است؟»
۱۶ فروردین ۱۳۹۷
#محمد_نجفی
@i20TA30
شبکه‌های اجتماعی، مثل اینستاگرام و پیام‌رسان‌ها، مثلاً همین تلگرام، اگرچه موهبت‌اند برای انسان معاصر اما از وجهی دیگر، پدیده‌های خطرناکی‌اند و کیفیت زندگی ما را منهدم می‌کنند، نه چون زیاد در آن‌ها و با آن‌ها وقت می‌گذرانیم بلکه چون احتمالاً اولی سبب می‌شود حال و احوال‌مان را آن‌گونه که هست، با حال و احوال دیگران آن گونه که نمایشش می‌دهند و معمولاً هم ظاهری خوش و خرم و پر رنگ و لعاب را نشان می‌دهند با عکس‌های انتخاب شده و ویرایش شده، مقایسه کنیم و احساس کنیم ما چه قدر بدبختیم در مقایسه با این همه خوشبختی‌های بی‌سر و تهِ ملت اینستاگرامی.
دومی هم خطرناک است چون چنان میلمان را به پراکندن حرف سیراب می‌کند و چنان با داده‌های گسترده و گاه بی‌حساب و کتاب بمباران‌مان می‌کند که فرصت تأمل و سنجشگرانه اندیشیدن هم از ما سلب می‌شود.
کوتاه سخن اینکه، اگر هم می‌خواهیم از این موهبت‌ها بهره ببریم، دست‌کم کمتر قرار دادن خودمان در معرض دیدن و خواندن و شنیدن چیزها در این جهان عریض و طویل اینستا-تلگرامی، یا دست کم کمتر مقایسه کردن‌های اینستاگرامی و کمتر سخن پراکندن‌های تلگرامی، احتمالاً شانس‌مان را برای داشتن حال بهتر، بیشتر می‌کند.

#محمد_نجفی
@ii20TA30
لطفاً #بیست_تا_سی را دنبال نکنید اگر...

سال ۹۶ هم به واپسین لحظاتش رسیده است، مثل همه سال‌های قبل که روزی تمام شدند و مثل همه سال‌های بعد که روزی تمام می‌شوند.
#بیست_تا_سی، اسفندماه سه سال پیش متولد شد و حالا در چهارمین سال زندگی‌ش است. از همان روز اول نیت‌مان این بود که چند نفری از جوانان دور و برمان را روزنی باشیم به سوی امید و شاید نشانه‌ای برای راهی به آینده‌ای بهتر.
اگر چه دوست داشتیم تعداد بسیاری از مخاطبان هدف‌مان با ما همراه شوند، چه جوانان بیست‌تاسی‌ساله یا چند سالی کمتر یا بیشتر، چه پدرها و مادرها و چه آنهایی که با جوانان در ارتباط و تعاملند اما پس از این ٣ سال، بسیار هیجان‌زده‌ایم و فکر می‌کنیم مخاطبانی خاص‌تر هم پیدا کرده‌ایم:
رؤیاپردازانی که در اندیشه خلق جهانی بهترند و می‌خواهند آینده را از آنِ خود کنند؛
همان #پیشگامان_آینده_هنوز_نامعلوم که می‌دانند به اهدافی نو و راهی نو نیازمندند تا #زندگی_نو را تجربه کنند؛
همان‌هایی که جسورند اما محتاط؛
همان‌هایی که می‌دانند برای تغییر جهان، باید از تغییر خود بیاغازند؛
همان‌هایی که به قدرت کارهای کوچک مستمر و هر روزه، بیش از زیر و رو کردن‌های بی‌مهابا باور دارند؛
همان‌هایی که زندگی را بر پایه ارزش‌هایی بنیادین و انسانی بنا می‌نهند و واقع‌بین‌اند و ناممکن‌ها را می‌خواهند و از کوچک‌ترین کارها، برای بهبود وضع خود و جهان پیرامون‌شان غفلت نمی‌ورزند.
با این اوصاف اگر فکر می‌کنید یکی از این #پیشگامان_آینده_هنوز_نامعلوم هستید، بر ما منت بگذارید و هم‌چنان همراه ما باشید در #سال_نو برای خلق آینده‌ای بهتر و تجربه نابه‌هنگام #زندگی_نو

ما سال نو را به پیشگامانِ جسور ِ آینده هنوز نامعلوم «مبارک باد» نمی‌گوییم.
به همان سان که شمس تبریزی در پاسخ به «مبارک باد»، چنین می‌گفت:
ایام را مبارک باد از شما!
مبارک شمایید!
ایام می آید تا به شما مبارک شوند!

#محمد_نجفی
از #بیست_تا_سی
20TA30.com
@i20TA30
🔺 دویست و دهمین رویداد #بیست_تا_سی که آخرین برنامه سال ۹۶ هم بود، امروز، پنج‌شنبه، ۲۴ اسفند برگزار شد.

در این نشست، #محمد_نجفی، بنیانگذار بیست‌تاسی، از تجربیات خود در سه سال گذشته گفت.
@i20TA30
واقع‌بین باشیم، ناممکن را بخواهیم!

چند وقتی است یکی از نکاتی که دائم و زیاد به آن فکر می‌کنم یا درباره‌‌اش حرف می‌زنم، این است که باید تلاش کنیم برای اینکه #دنیای_بهتری بسازیم...

اما این «دنیای بهتر» به چه معناست؟

#دنیای_بهتر از نظر من یعنی دنیایی انسانی‌تر مبتنی بر گفت‌وگو و پذیرش دیگری، همزیستی مسالمت‌آمیز با دیگرانی که متفاوت از ما می‌زیند و می‌اندیشند و کاستن - حتا شده ذره‌ای - از رنج آدم‌هایی که پوست و گوشت و خون و استخوان دارند و تلاش برای بهبود کیفیت زندگی تمام و یکایک آدم‌هایی که در این جهان زندگی می‌کنند، خواه خودمان یا دور و بری‌هامان باشند یا اگر توانش را داریم آدم‌های بیشتر و دورتر...

شاید سخن گفتن از چنین چیزی در زمانه‌ای که به نظر می‌رسد خشونت در وجوه گوناگونش به حد نهایی خود رسیده، کمی به خیال‌پردازی خام‌اندیشانه‌ی کودکانه شبیه باشد اما به گمانم چاره‌ای نداریم، باید خیال‌پردازی کنیم، باید کودک باشیم، باید از پختگی دست برداریم و باید واقع‌بین باشیم و #ناممکن را بخواهیم.

باید تلاش کنیم و تمرین کنیم تا با دیگران - با آدم‌ها و با طبیعت - در مسالمت زندگی کنیم و باید ذره ذره، هر روز و هر ساعت و هر لحظه هر کار کوچکی که از دست‌مان برمی‌آید انجام دهیم تا شاید کیفیت زندگی‌مان را ارتقاء دهیم.

باید در اوج ناامیدی، امیدوار باشیم و به ادامه دادن، ادامه دهیم... آدمیزاد، به #امید زنده است...

#محمد_نجفی
@i20TA30
بِنو کامیونیتی
🔺 آخرین رویداد سال ۹۶ درس‌های که از #بیست_تا_سی آموختم؟ راوی: #محمد_نجفی بنیانگذار بیست‌تاسی پنج‌شنبه، ۲۴ اسفند ۱۳۹۶ ☑️ لینک ثبت‌نام 🔻 https://evnd.co/jr7qU @i20TA30
سه سال و بیش از ۲۰۰ رویداد مختلف در تهران و ۱۲ شهر دیگه، با همراهی تعداد زیادی از دوستان، همراهان، میهمانان، مربی‌ها، مدرس‌ها، سازمان‌ها و داوطلبانی که کنار ما بودند، برای من حکم سفری ماجراجویانه رو داشت که از روز اول، هیچ تصویر و تصوری از آنچه پیش رویم بود نداشتم.

تجربه‌های نو و متفاوت، آشنایی با آدم‌هایی منحصربفرد و خاص، یاد گرفتن چیزهایی که شاید باید بهای سنگینی بابت یاد گرفتن‌شون می‌دادم اما در همان تعامل و دوستی با همون آدم‌های خاص، باهاشون مواجه شدم، دیدن بیش از ۸ هزار نفر در رویدادها با سنین و دغدغه‌ها و آرزوها و رنج‌ها و امیدها و تفاوت‌های بسیار با هم و مهم‌تر از همه تغییری که این سفر در نوع نگاه خودم نسبت به زندگی و بسیاری چیزهای دیگه ایجاد کرد، بخشی از تجربه‌های این سفر ماجراجویانه برای من بود.

در نتیجه تصمیم گرفتیم رویداد ۲۱۰ ام بیست‌تاسی رو که آخرین رویداد ما در سال ۹۶ هم هست، به این درس‌آموخته‌های شخصی که در این بیش از سه سال داشتم، اختصاص بدیم.

تمام تلاشم در این نشست روایتی شخصی از این سفر ماجراجویانه دشوار و پر از افت و خیز اما شیرین و پر رنگ و رو و امیدوارانه در دو ساعت برای شماست.

با احترام
#محمد_نجفی

لینک ثبت‌نام در نشست «درس‌های که از #بیست_تا_سی آموختم؟» 🔻
https://evnd.co/jr7qU

پنج‌شنبه، ۲۴ اسفند ۱۳۹۶
@i20TA30
آخرین نشست با موضوع «چرا بیست‌تاسی‌سالگی مهم است؟» در سال ۱۳۹۶ با همکاری کارن‌کراود و #بیست_تا_سی، با ارائه #محمد_نجفی، یک‌شنبه، ۲۰ اسفند ۱۳۹۶ در #دیموند برگزار شد.
@karencrowd
@i20TA30
🔺 آخرین رویداد سال ۹۶

درس‌های که از #بیست_تا_سی آموختم؟
راوی:
#محمد_نجفی
بنیانگذار بیست‌تاسی

پنج‌شنبه، ۲۴ اسفند ۱۳۹۶

☑️ لینک ثبت‌نام 🔻
https://evnd.co/jr7qU

@i20TA30
Ещё