«تعرض از دید ما، تعرض از دید آنها!»
واکنش #سهیل_عربی، فعال سیاسی در تبعید در برازجان، به تکذیبیهی خبرگزاری حکومتی تسنیم علیه گزارش تعرض جنسی #نازیلا_معروفیان
(از کانال تلگرام سهیل عربی) «سال ۹۶، هنگامیکه در بند هفت زندان اوین محبوس بودم، یک همبندی ارمنی داشتیم که به دلیل تبلیغ دین مسیحیت (اهدای چند جلد انجیل به دوستانش) محکوم به تحمل حبس شده بود، خیلی انسان آرام و متینی بود، هر بار که او را میدیدم در حال مطالعه یا تدریس به زندانیان بود...
یک روز که از ملاقات برگشت خیلی پریشان و خشمگین بود، از او پرسیدم چه شده، ابتدا آنقدر خشمگین بود که نمیتوانست حرف بزند... بالاخره فهمیدیم که سرباز سالن ملاقات به بهانه بازرسی به او تعرض کرده...
با چند همبندی دیگرمان به دفتر رئیس بند (حیدرپور) رفتیم... داد زدیم و گفتیم چه شده. گفتیم باید هرچه سریعتر با این شخص برخورد شود...
حیدرپور (رئیس بند) با خونسردی پرسید: حالا تعرض چگونه بوده؟
وقتی به او توضیح دادیم از طریق فشار دادن عضلات باسن و سینه...
خندید و گفت این که فقط یک شوخی بوده، تعرض باید همراه با دخول باشد!
یک بار دیگر هم در زندان گوهردشت هنگام بازرسی یکی از همبندیانم چنین اتفاقی افتاد، آنجا خودم شاهد بودم و آنقدر عصبانی شدم که به زندانبان سیلی زدم و بهجای برخورد با ماموران که تعرض کرده مرا به انفرادی انداختند..
موارد مشابه این را زیاد دیدم، تعریف عوامل جمهوری اسلامی از تعرض و شکنجه بسیار متفاوت از استانداردهای جهانی است.
انگشت کردن زندانی (داخل کردن انگشت به مقعد به بهانهی بازرسی) دستمالی کردن، حرکات تحقیرآمیز جنسی با زندانی انجام دادن...
اینها هیچیک از دید زندانبانها و دیگر عوامل دستگاه قضا و امنیت، تعرض به حساب نمیآید.
در مورد شکنجه هم اوضاع چنین است.
وقتی میخواستند من و بهنام را اعزام کنند، به آنها گفتیم که قبلا با دادیار و رئیس زندان صحبت کرده و گفتیم یا بدون دستبند اعزام کنند یا از خیر بیمارستان رفتن میگذریم و درد کشیدن را به تحمل این ظلم ترجیح میدهیم...
با این حال گفتند اعزام اجباری است و وقتی نپذیرفتیم، قاسم صحرایی به چند زندانی مزدورش که وکیل بند و انتظامات قرنطینه بودند دستور داد ما را با کتک به سلول انفرادی قرنطینه بیاندازند.
چند زندانی قلچماق به من و بهنام حمله کردند، ما را روی زمین کشیدند و به سلول انداختند...
ما هم در اعتراض به این شکنجهها، اقدام به اعتصاب غذا کردیم...
پس از اینکه سه روز آب و غذا نخوردیم، منصوری، افسر جانشین زندان، آمد و از من پرسید چرا اعتصاب غذا کردید؟
گفتم در اعتراض به تشدید شکنجهها...
گفت مگر چوب تو ... کردند که میگی شکنجه شدید؟
از دید عوامل جمهوری اسلامی "شکنجه" یعنی چوب به ... کسی کردن، شلاق زدن و چنین کارهایی؛ و "تعرض" فقط هنگامی به رسمیت شناخته میشود که دستکم سه سانت دخول صورت گرفته باشد...
از دید ما ذات قفس شکنجه است، حتی اگر کسی را در بهترین هتل محبوس کنند، این شکنجه است، گرفتن آزادی از هر جاندار "شکنجه" است. بدون اجازه لمس کردن هر انسان "تعرض" است...
اینها نمیفهمند و گفتگو با هیولاها بیفایده است، راه دیگری باید رفت!
البته باید این توضیح را هم اضافه کنم که تا جایی که دیدیم، ماموران زندان حتی وقتی کسی مورد تجاوز قرار میگیرد هم واکنش درخوری نشان نمیدهند:
چند ماه پیش از به قتل رسیدن زندهیاد علیرضا شیرمحمدعلی، وقتی در سلول موردی محبوس بودیم، حمید خروس (حمیدرضا شجاعی زواره که یکی از قاتلان علیرضا بود) به یک زندانی جوان تجاوز کرد. آن زندانی بهشدت دچار خونریزی شده بود و خجالت میکشید به بهداری مراجعه کند،
بالاخره آنقدر فریاد زدم که روسای زندان آمدند اما با وجود اینکه این تجاوز زیر دوربین انجام شده بود و مدارک کافی وجود داشت، هیچ برخوردی با متجاوز نشد و همان شخص متجاوز چند ماه بعد یک نفر دیگر را کشت (او تاکنون سه قتل در زندان انجام داده) و با رشوه دادن از حکم اعدام فرار کرد.
در زندان گوهردشت مراسمی به نام "عروس کردن زندانیان" در اکثر بندها مرسوم بود. وقتی یک زندانی خیلی جوان یا پیر که قدرت دفاع از خود را نداشت، مورد تجاوز جمعی از اراذل، که زندانبانها آنها را بهعنوان وکیل بند و انتظامات منصوب کردهاند، قرار میگرفت.
یکی از مسئولان بهداری میگفت که اکثر زندانیان از شکایت کردن میترسند، چون میدانند که اداره (مسئولان زندان) هوادار متجاوزین هستند و نه فقط به شکایاتشان رسیدگی نمیشود، بلکه حتی در صورت شکایت، عواقب بدتری در انتظارشان خواهد بود و حتی ممکن است کشته شوند.»