🕊خاطر گل ز آتش حسرت بسوخت،
زان که یکی دیده بدو بر ندوخت،
هر که چو گل جانب دل ها شکست،
چون که بپژ مرد به غم بر نشست،
دست بزد از سر حسرت به دست،
کانچه به کف داشت ز کف داده ست.
چون گل خود بین ز سر بیهشی،
دوست مدار این همه عاشق کشی،
یک نفس از خویشتن آزاد باش،
خاطری آور به کف و شاد باش.
#نیما_یوشیج