🕊در دشت صبحگاهی پندارت
از جادهای که در نفس مه نهفته است
چون عاشقان عهد کهن
با اسب سرخ خسته
در بامدادهای سرد بخار آلود
در عصرهای خلوت بارانی
پا تا به سر دو چشم درشت و سیاه
تو گوش با طنین سم مرکب منی
من چون عاشقان عهد کهن
با اسب پای پنجره میمانم
بر پنجههای نرم تو لب مینهم به شوق
و آنگاه
همراه با تپیدن در دل مه پنهان
میرانم ...
#منوچهر_آتشی#سلام_روزتون_بخیر 🌸🍃