🕊#آتشمن آتش نیزارهای خویش بودم
کبریتی از آتشگه تشویش بودم
بودم میان نیستی هایی پیاپی
گر در خیال خویش کم یا بیش بودم
نوشید جانم جرعه هایی آتش آمیز
در بزم نوشانوش جانها نیش بودم
افتاد اسبم از نفس در نیمه ی خط
گر اول از خیل سواران پیش بودم
در وهم سلطانی کله را کج نهادم
در درگه سلطان اگر درویش بودم
ماضی و مستقبل به جوی حال می ریخت
در حال بی حالی مآل اندیش بودم
صدها سفر کردم ولی در این جزیره
در خویشتن، پا بند چندین کیش بودم
دنیا چو آبی بود و ماهی اندر آن بود
مسحور ماهش بودم و ماهیش بودم
نی بودم و آواز نی، چوپان نی زن
من آتش نیزارهای خویش بودم
#عبدالرسول_عمادی❣هفدهم فروردین نود و نه
🌟t.center/Avaye_Pardis