درواقع بعد از گیمجم، بلند شدیم و همگی رفتیم تا بازی کنیم بجای استراحت، و تازه حدود ساعتای ۵ تموم شد. این درحالی بود که من فردا صبحش باید برای اولین روزِ کاریم توی تهران، بیدار میشدم و میرفتم سرکار.
گیم جم واقعا خیلی تجربهی جالبی بود برام. همه چیز پرفکت بود و ایونت فوقالعاده ای بود. یه فرصتی شد که حتی چیزای جدیدی رو یاد بگیرم و با انسان های ملمانی تعامل داشته باشم. البته که یکسری بگاییهای شخصیای هم اون وسط پیش اومد که حل شدن، ولی خب حتی اوناهم تجربهای شدن که برای سری بعدی، بدونم حواسم باید به چه چیزایی باشه و چجوری شرایط رو منیج کنم.
متاسفانه برعکس بقیه که پست و استوری های ملمانی گذاشتن، من یجورایی فلسفهی عکس گرفتن رو فراموش کرده بودم پس تقریبا فقط همینارو دارم که یکم آدمیزادانه باشن.