در سال ۱۳۷۶ و با روی کار آمدن دولت محمد خاتمی، فضای سیاسی و اجتماعی ایران برای فعالیتهای روزنامهنگاران بازتر شد و بالتبع تعداد روزنامهها و تیراژ آنان نیز افزایش یافت. روزنامهها دیگر فقط اخبار را روایت نمیکردند و مقالات تحلیلی در مورد سیاستهای جاری در کشور افزایش یافت. روزنامهنگاران اگرچه پس از قتلهای زنجیره
ای شرایط دلهرهآوری را پشت سر میگذاشتند اما فعالیت خود را با قدرت و انگیزه ادامه میدادند و فضای سیاسی کشور را از یک صدایی خارج میکردند. فعالیت روزنامهها به گونه
ای بود که حتی تیراژ آنها در آن سالها میلیونی شده بود و مردم که روزنامهها را تنها مرجعی میدیدند که اخبار را با روایت و تحلیلی متفاوت در اختیارشان قرار میدهد،از آنها بسیار استقبال میکردند.
اما در اول اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۹ آیتالله خامنه
ای انتقاداتی را به
مطبوعات وارد کردند:
"بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمنند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بی.بی. سی و آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند!... من نه با آزادی
مطبوعات مخالفم و نه با تنوع
مطبوعات. اگر به جای بیست روزنامه، دویست روزنامه هم دربیاید، بنده خوشحالتر هم خواهد شد و از زیادی روزنامهها احساس بدی ندارم...گویا 10 تا 15 روزنامه، از یک مرکز هدایت میشوند، از تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف استفاده میکنند، قضایای کوچک را بزرگ جلوه میدهند و تیترهایی استفاده میکنند که هر کس به آنها نگاه کند، تصور خواهد کرد که در این کشور همه چیز از دست رفته است. آنها روح امید را در جوانان میمیرانند، روح اعتماد،اعتماد به مسئولین را در آحاد مردم تضعیف میکنند و نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت قرار میدهند...من میدانم که در بسیاری از
مطبوعات، عناصر خوب و مؤمنی در میان قلمبهدستان و ادارهکنندگان آنها وجود دارند اما در لابلای همینها اثر انگشت عبدالله بن ابیها را میبینم که کارشان تفرقهافکنی، ایجاد اختلاف، تشنجآفرینی، تشویش افکار عمومی و یأسپراکنی است. آنها، عناصر وابسته به دشمن و مرید دشمن را چهرهسازی میکنند و میکوشند عناصر مؤمن، دلسوز و مفید را از نظرها بیندازند هر چند که این کارها به جایی نخواهد رسید و خدای متعال آنها را رسوا میکند."
پس از طرح این سخنان ۱۶ روزنامه باهم
توقیف شدند و تا پایان دولت محمد خاتمی نیز حدود ۸۷ روزنامه دیگر از ادامه فعالیت باز ماندند.پس از حکم حکومتی آیتالله خامنه
ای در منع کردن مجلس ششم از تغییر قانون
مطبوعات که در مجلس پنجم تصویب شده بود و قتلهای زنجیره
ای،این سومین ضربهی مهمی بود که به جامعه مدنی و
مطبوعات کشور وارد شد.فضای رسانه
ای کشور که سعی داشت تا از تک صدایی رهایی پیدا کند و ورای تفسیر رسمی، دیدگاههای دیگر را نیز بیان کند با سدی محکم مواجه شده بود. این برخوردها در سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرد و ابزار سانسور و
توقیف همچنان سایهی سنگینی بر
مطبوعات کشور انداخته است؛ اما بدون شک گسترش فضای مجازی باعث گسترش رسانههای آزاد شده و فضای رسانه
ای کشور دیگر تنها به
مطبوعات داخلی و صداوسیما محدود نیست. هرچند این فضا نیز دچار فیلترینگ است اما مقابله با آن تقریبا غیر ممکن است. این تصور که مردم را مجبور کرد تا از مرجعی خاص اخبار کشور را دنبال کنند و تنها رسانهی مدنظرشان رسانههای وابسته به حکومت باشد، تصوری بسیار غلط و نابجاست. در دنیای امروز رسانههای آزاد به قدری افزایش یافتهاند که دیگر نمیتوان در این زمینه محدودیتی ایجاد کرد و ابعاد مختلف یک اتفاق هیچگاه نامعلوم باقی نمیماند. اعتماد مهمترین ویژگی در زمان حاضر است و اگر رسانه
ای سعی در پوشاندن و یا تحریف اتفاقات داشته باشد، مخاطبان خود را از دست خواهد داد. سانسور و سرکوب دیگر راهحلی برای جلوگیری از جریان آزاد اطلاعات نیست و مردم به راحتی انتخاب میکنند.
#انجمن_اسلامی_دانشجویان_دانشگاه_هنر_اصفهان#توقیف_فله_ای_مطبوعات#آزادی_مطبوعات#دموکراسی