اخبار روز

#یادداشت
Канал
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала اخبار روز
@AkhbarRoozПродвигать
268
подписчиков
27,2 тыс.
фото
1,17 тыс.
видео
11,3 тыс.
ссылок
آخرین اخبار و تحلیل‌های ایران و جهان
Forwarded from پَرسه
🔅به جای جنگ، گفتگو کنیم
(پیرامون فیلم لاتاری و کلیپ کبریت)

✍️#وحید_حلاج

🔹اخیرا در فضای اینترنت کلیپی به نام کبریت توسط سازندگان فیلم لاتاری منتشر شده که در آن سه بازیگر که در واقع در حال بازی یک پروژه دوربین مخفی هستند به ایفای نقش می پردازند. یکی لباس سفید عربی ( دشداشه،چفیه، و عقال) پوشیده و کنار ماشین گرانقیمتی ایستاده، دو نفر دیگر دختر و پسر جوانی هستند با تیپ امروزی. پسر جوان، در نقش یک دلال سعی می کند دختر را راضی کند تا سوار ماشین شیخ بشود و به عیاشی برود و دختر امتناع می کند. در این بین رهگذران می آیند و از دختر حمایت می کنند و به پسر و آن شیخ بد و بیراه می گویند و گاهی کار به زد و خورد هم می کشد. در پایان این کلیپ، از بیننده دعوت می شود که به دیدن فیلم لاتاری بنشینند که محتوایی شبیه به این دارد. دختری ایرانی توسط دلالان به شیخ نشین های آن طرف خلیج فارس برده می شود، وسیله عیاشی قرار می گیرد؛ و خودکشی می کند. نامزد سابق او به وسیله یک حزب اللهی بچه جنگ سابق به امارات می رود و انتقام خون نامزدش را می گیرد.

🔹هم کلیپ و هم فیلم لاتاری ظاهرا در پی تحریک غیرت ایرانی اند. به همین خاطر هم هست که فروش فیلم مرز 6 میلیارد را رد کرده و در سالن های سینما هنگام شنیدن فریادهای بازیگران در دفاع از غیرت و ناموس ایرانی، صدای سوت و کف و تشویق تماشاچیان به آسمان برمیخیزد.

🔹واژه غیرت برای ما جذاب است؛ اگر به کسی بگویند باغیرت یعنی از او تعریف کرده اند و اگر بگویند بی غیرت یعنی به او فحش داده اند. واژه ناموس هم فارغ از ریشه لغت که برگرفته از نوموس یونانی به معنای قوانین وضع شده بشری است و ارتباطی به جنس مونث ندارد، اما در عرف حاضر به معنای زن یا دختر به کار می رود و با غیرت گره خورده و اگر کسی از ناموس خودش دفاع کند، یعنی آدم باغیرتی است. حال هم کلیپ کبریت و هم فیلم لاتاری دست روی نقطه حساس ما گذاشته است. یک دختر، که اینجا معنای ناموس را می دهد به دست شیخی عرب افتاده و حالا نوبت ماست که غیرت خودمان را به نمایش بگذاریم و از ناموس دفاع کنیم. این دیدگاه که از جانب سازندگان فیلم و کلیپ تبلیغ شده و برای مخاطب ایرانی هم سرشار از جذابیت است متاسفانه هم دیدگاه نادرستی است و هم به نتیجه ناخوش آیندی منجر می شود. چند نکته را در تائید ادعای خودم می آورم:

1️⃣غیرت و حمیت بر روی ناموس: بازمانده از نوعی حمیت قومی- قبیله ای است و حس مالکیتی که بر روی زنان وجود داشت. یعنی مردان، زنان را تحت حاکمیت یا تحت ولایت خود می دانند و بنابراین دفاع از او را وظیفه خود تلقی می کنند. غیبت مانند بسیاری از خصایل آدمی وجه افراط و وجه تفریط دارد و حد میانه پسندیده ای هم دارد اما آنچه در این فیلم و کلیپ می بینیم، خالی از وجه افراطی آن نیست.

2️⃣ مغلطه تعمیم ناروا: مغلطه تعمیم ناروا وقتی به کار می رود که اصطلاحا مشت را نمونه خروار بگیریم یعنی بدون دلیل موجهی با دیدن چند نمونه جزئی حکمی کلی بدهیم. این که چند تن از اعراب شیخ نشین های خلیج فارس چند دختر ایرانی را برای عیش و عشرت برده اند احتمالا درست است اما با نشان دادن شخصی که لباس عربی پوشیده این موضوع به ذهن میاد که انگار هر عربی این کار را می کند، یا این که این رفتار نزد اعراب عملی شایع و همه شمول است.

3️⃣اتفاقی که این فیلم و کلیپ در پی نشان دادن آن است نه مخصوص به دختران ایرانی است و نه اختصاصی به شیوخ عرب دارد. در همه جای دنیا کسانی هستند که از پولشان برای کامیابی جنسی استفاده می کنند و دختران یا زنانی را از کشورهای مختلف جهت برآوردن کامشان به کار می گیرند و پولی به واسطه ها می دهند. اما این فیلم و کلیپ طوری ساخته شده که گویی فقط اعراب اند که این کاره اند و فقط دختران ایرانی هستند که مورد طمع واقع می شوند.

4️⃣ این موضوع و تمام موضوعات شبیه به این بر محور هویت می چرخند تا بر محور حقیقت. یعنی آن چیز که موجب درستی یا نادرستی یا خوب بودن و بد بودن می شود، نسبتش با من و هویت من (کشور من، نژاد من، زبان من، دین من، ووو ) است و نه نسبتی که با حقیقت یا خیر دارد. بنابراین دختری از کشور « من» مورد تعرض شخصی از کشور دیگر قرار گرفته و من رگ غیرتم متورم شده و تا انتقام نگیرم، آرام نخوام گرفت.

5️⃣ بزرگترین نتیجه سوء، چنین رفتارهایی همان است که در ماجرای یورش به سفارت عربستان دیدیم. این جور رفتارهای قانون گریزانه و خودسرانه، ممکن است تبعات اجتماعی –مانند تفرقه میان اقوام ایرانی از جمله قوم عرب– و تبعات سیاسی –بحرانی تر شدن اوضاع سیاسی منطقه– داشته باشد. ما باید یاد بگیریم که به جای متورم شدن رگ های گردن و غیرت ورزیدن های نابجا، قانون را فصل الخطاب قرار دهیم و به قول مرتضی در فیلم لاتاری با بازی حمید فرخ نژاد، مسائلمان را بدون جنگ و با گفتگو حل کنیم.

#یادداشت
@parse_channel
#یادداشت #روزنامه_اطلاعات

او چهره ماندگار خواهد ماند
منوچهر دین پرست

خبر درگذشت دکتر داریوش شایگان در ایام نوروز و آغاز سال جدید، خبری تاسف آور برای علاقمندان و دوستداران وی بود. در مدح و ذم او در این چند روز حرفهای مختلفی زده شد. اما باید قبول کنیم که مرگ شایگان آغازی بر یک راه است. مرگ او ، نه حفره ای در فکر و معرفت ایجاد می کند و نه پایانی بر یک رویداد است. شایگان متفکری بود که بارها خود نیز تاکید می کرد که من متفکرم و نه فیلسوف. او خود را در زمره فیلسوفان قرار نمی داد اما ردای فیلسوفی برای او چندان هم تنگ نبود. تاملات و تفکراتش برای بسیاری از کسانی که دغدغه اندیشه در جهان معاصر دارند دغدغه ای قابل توجه بود. او نسبت به جهان پیرامون خود و تحولات جدی که رخ داده، تعصب و نسبت به گذشته و نسبت به خویش نگاهی نقادانه داشت. به طوری که در کتاب« افسون زدگی » نقدهایی براثر قبلی خود « آسیا در برابر غرب» وارد ساخت و این نشانه تحول و تحرک و پویایی اندیشه اش بود.
فارغ از دانش و فرزانگی، منش شخصیتی و اخلاقی شایگان را باید ستود. او متفکری نقاد بود و بر همین روش ، تاملات و تفکراتش را دائما به بوته نقد می سپرد. شاید همین روحیه نقادی وجه اخلاقی و شخصیتی او را پر بار ساخته بود. بسیاری از منش اخلاقی او سخن گفته اند و از اینکه حتی نسبت به محافلی و رسانه هایی که اتهام هایی به او وارد می کردند، رنجشی در دل نداشت. سلوک فکری او بر همین اساس بود که هیچ گاه مرید بازی و مرید پروری نکرد و کسی نمی‌تواند خاطره ای بر زبان آورد که او را در گعده ای دیده که حواریونش در ثنای او می گویند و یا هنگام عزیمت به محلی تعدادی از پی او روان باشند. این خصلت را باید بیماری روزگار ما در میان برخی از چهره‌های روشنفکری و دانشگاهی دانست. او به خوبی خود را از این آسیب جدی در امان داشته بود. همین نگاه گزیده وار او بود که دوستدارانش و حتی ناقدانش را هم به بوستان انصاف سوق می داد.
روزگار ما ، روزگار آسیبها و فرصتهاست. شایگان به خوبی از این روزگار فهم دقیق داشت و تعداد زیادی از دوستانش را جوانان تشکیل می دادند. او خود بارها اعتراف کرده بود که من از جوانان می‌آموزم و خواست ها و تمناها و مطالباتشان را جدی می انگارم. اگر همین ارتباط دو سویه نبود او هم بر سلوک مرید بازی افتاده بود و حواریونش اگر کسی نقدی بر او روا می داشت کمترین کارشان دشنام دادن و رسوا کردن او در تمامی سطوح علمی و زندگی خصوصی بود. توجه به سلوک زندگی بزرگان فارغ از جایگاه اجتماعی و علمی آنها نیازی است که این روزها باید آن را جدی گرفت. در دیداری که چندی پیش با ایشان داشتم این نکته را به خوبی واقف شدم که آن چیزی که می تواند نقش یک روشنفکر را در جامعه جدی و تاثیرگذار کند ، علاوه بر دانش و همه جانبه نگری، وجوه شخصیتی او نیز هست. احتمالا با چنین روحیه ای بود که شایگان بسیار گزیده کار نیز بود و آثار پرشماری از خود به جای نگذاشت. اما همین تعداد را اگر به خوبی و دقت خوانده باشیم قطعا متوجه می شویم که او آثارش را در جهت شرح یک شخصیت فکری و یا توصیف اندیشه ای ننوشته بود. بلکه آثارش در تبیین یک موقعیت و رویدادی در زمینه و زمانه ماست. اگرچه چند اثر از او به زبان فرانسه منتشر شده و مجال انتشار به زبان فارسی نیافته اما همین آثار گزیده فارسی را باید قیمت شمرد. شایگان با انتشار آثارش ، توانست با نوع نگاه و بینش دقیق اش فضایی بدیع و نوین در فضای معرفتی و اندیشگی ایران معاصر ما پدید آورد.
متفکران و هنرمندان دو گروه ممتاز و منحصربه‌فرد هر فرهنگ و تمدنی هستند. آنها به‌واسطه نگرش خاص خود به وضعیت سرزمین و فرهنگ‌شان به‌صورت آگاهانه آثاری از خود به‌ جای می‌گذارند که می‌تواند از دغدغه‌های روزمره و شاید آتی سرزمین و فرهنگ خود فراتر رود و طرحی نو بیافریند. تبیین مسأله و صورت‌بندی آن نگرش‌ها، چه در قالب مطلب و کتاب و چه در قالب یک اثر هنری، می‌تواند اقلیم اندیشگی سرزمینی را به‌ سوی دیگر ببرد و جهانی دیگر به‌ روی افراد روزگار خود بگشاید. در این میان شایگان از جمله این اندیشمندان بود که توانست در چند دهه با خلق آثار منحصربه فرد و قرار گرفتن در مقام معرفتی، شهرت و اعتباری جهانی بیابد. شایگان رفت و تاملاتش را به جای گذاشت. او هیچ وقت چهره ماندگار نشد اما او چهره ماندگاری در جغرافیای معرفتی و روشنفکری ایران خواهد ماند.

لینک

@AkhbarRooz
عرض خود، زحمت خلق

کاوه فولادی‌نسب

🗞 ستون هفتگی «متن در حاشیه»، منتشرشده در تاريخ ١٨ دی ۱۳۹۶ در روزنامه‌ی اعتماد

رییس مرکز رسانه‌های دیجیتال می‌گوید «در آمار رسمی این سازمان ۱۹هزار کانال شامددار به ثبت رسیده که از این تعداد ۹۰۰۰ کانال مرتبط با فروش کالا یا خدمات بوده‌اند.» این آمار رسمی است: با فیلتر شدن تلگرام ٩٠٠٠ کسب‌وکار اینترنتی با مشکل جدی مواجه شده‌اند. در کنار این آمار، بد نیست بدانیم تا تاریخ ٢٢ آبان ١٣٩٦، تنها ٤٠٪ کانال‌های تلگرامی شامد (شناسنامه‌ی الکترونیکی محتوای دیجیتال) گرفته بودند؛ و آمار رسمی مبتنی بر همین ثبت رسمی است. ممکن است در این دو ماه، کانال‌های بیشتری ثبت رسمی شده و شامد گرفته باشند، اما بعید است نسبت کانال‌های ثبت‌شده به ١٠٠٪ رسیده باشد. بنابراین تعداد واقعی آسیب‌دیدگان اقتصادی فیلترینگ تلگرام ممکن است حتا تا دوبرابر رقم اعلام‌شده توسط رییس مرکز رسانه‌های دیجیتال هم برسد. در کشوری که نرخ بیکاری در آن ١٢/٦ درصد است -یعنی از هر صد نفر جمعیت فعال (جمعیتی که می‌تواند فعالیت اقتصادی داشته باشد) حدود دوازده‌ونیم نفر بیکارند- عجیب است که تحمیل چنین حجمی از بیکاری به شغل‌های اینترنتی و استارت‌آپ‌ها به این سادگی توسط مدیران دولتی و نمایندگان مجلس و سایر نهادهای ذیربط نادیده گرفته می‌شود. هزینه‌ی ایجاد هر شغل جدید، به‌طور متوسط، بین ١٠٠ميليون تا ٣٠٠ميليون تومان است و البته در حوزه‌های خاصی مثل نفت و پتروشیمی این رقم می‌تواند تا دومیلیارد تومان هم برسد. فقط برای یک شغل. حالا یک اپلیکشین ساده‌ی مجازی، که رایگان در هر گوشی هوشمند یا دستگاه دیگری قابل‌نصب است، به مدد قابلیت‌ها و امکانات مناسبی که در اختیار کاربرانش قرار می‌دهد، توانسته این همه شغل و گردش اقتصادی واقعی ایجاد کند. و این‌ها جدا از قول آقای رییس‌جمهور در ایام انتخابات است که «ما جلوِ فیلترینگ را می‌گیریم.» این روزها بعضی از مسئولان صحبت از افزایش توجه کاربران به پیام‌رسان‌های داخلی می‌کنند، نمی‌دانم چرا صحبتی از افزایش بی‌سابقه‌ی توجه کاربران به نرم‌افزارها و اپلیکیشن‌های فیلترشکن نمی‌کنند! و تازه همین مسئولان هم نمی‌توانند این را کتمان کنند که «بیشتر کاربران مراجعه‌کننده به پیام‌رسان‌های داخلی از جنس گروه‌های خانوادگی یا آموزشی هستند و کسب‌وکارها و فروشگاه‌های آن‌لاین هنوز برای استفاده از پیام‌رسان‌های داخلی مرددند.» بد نیست آن‌هایی که برای مردم و زندگی‌شان تصمیم می‌گیرند، به یاد بیاورند که یک زمانی در این مملکت، مدرسه‌های حسن رشدیه به آتش کشیده می‌شد، بعدترها تلویزیون مذموم دانسته می‌شد، تا همین چند سال پیش داشتنِ ویدیو جرمی نابخشودنی بود و الی آخر... این رشته سر دراز دارد. نتیجه اما -به گواهی تاریخ- معلوم است: اقتضائات زندگی و زمانه‌ی معاصر را نمی‌شود نادیده گرفت یا به شکلی دستوری حذف کرد.

مشاهده‌ی این #یادداشت👇🏻
🖇http://kavehfouladinasab.ir/n-61018/

@kvhfn

@AkhbarRooz
#یادداشت
خلاصه

صدای اعتراض مردم
به استقبال #تظاهرات مسالمت‌آمیز مخالفت با سیاستهای نادرست جمهوری اسلامی

اگر تظاهراتی توسط توده های ناراضی حمایت شود - حتی اگر جرقه آن توسط جناحی از حاکمیت علیه جناحی دیگر زده شده باشد - باید به مطالباتش توجه نمود و از حق قانونی اعتراض شهروندان دفاع کرد.

«سوء مدیریت کلان» مدیران جمهوری اسلامی در کنار «تبعیض ساختاری» مورد اعتراض اکثریت مردم است.

شعارهای «ما انقلاب کردیم، چه اشتباهی کردیم!»، «کشور ما دزد خونه است، توی جهان نمونه است» و «یک اختلاس اگر کم بشه، مشکل ما حل می‌شه» یعنی در آستانه سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب نظام در تحقق اهداف اصلی انقلاب ناموفق بوده است.

سخنان اخیر رهبری اعلام پیروزی ناخواسته جنبش سبز بود. آنچه رهبری گفت دقیقا شامل حال خودش هم می‌شود.

شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» یعنی مردم خواستار اصلاح ساختاری نظام هستند.

اعتراض به استفاده ابزاری از باورهای دینی مردم در این شعار نهفته است:
«اسلام رو پله کردید، ‌مردم رو ذله کردید».

با شعارهای «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن»، یا «نه غزه نه لبنان جام فدای ایران» مردم از زمامداران می خواهند که تامین حداقل معیشت مردم ایران را دست کم در حد هزینه دفاع از حریم حرم دیکتاتور سوریه مهم بدانند!

اینکه بزرگداشت کورش کبیر ممنوع باشد اما معیشت و رفاه ایرانیان «اولویت درجه دوم» بودجه واقعی جمهوری اسلامی باشد مورد اعتراض شدید اکثر شهروندان است.

شعار سفارشی «مرگ بر روحانی» به سرعت جای خود را به شعار علیه روحانیت داد:
«آخوندا حیا کنید، مملکتو رها کنید».

در کنار شعار آشنای «مرگ بر دیکتاتور» گویاترین شعار این بود:
«ملت گدایی می‌کنه، آقا خدایی می‌کنه».

با توجه به خوابهای آشفته آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی برای ایران، جمهوری اسلامی دو راه پیش رو دارد:
یکی ادامه سرکوب و فشار و خفقان شهروندان؛

و دیگری به رسمیت شناختن حق تظاهرات مسالمت‌آمیز،
آزادی مطبوعات، أحزاب سیاسی و تشکلهای صنفی،
به رسمیت شناختن استقلال قضائی،
پیش بینی دیوان مظالم برای شکایت از تخلفات رهبری و منصوبانش،
لغو امتیازات ویژه روحانیت در بودجه،
و رفع حصر رهبران جنبش قبلی.

بدون رضایت شهروندان از طریق تامین حداقل معیشت و آزادی‌های قانونی مردم نمی‌توان استقلال کشور را حفظ کرد.

تظاهرات دو روز اخیر می‌تواند شروع دوباره ‌جنبشهای رهایی‌بخش ملت ایران باشد،
به شرط اینکه تظاهرکنندگان از تخریب أموال عمومی اجتناب کنند
و رو به آینده دموکراتیک داشته باشد،
نه اینکه خسته از استبداد آخوندی مفاسد استبداد وابسته شاهنشاهی را نادیده بگیرد.

http://kadivar.com/?p=16346
@Mohsen_Kadivar_Official
#یادداشت
خلاصه

#آتش_به_اختیار

ضرب المثلی داریم با این عنوان کلام شاهان شاه کلامهاست. سخنان روز گذشته رهبر جمهوری اسلامی یکی از این «شاهکار»ها بود که در سایه «ترقه بازیهای دیروز تهران» توجه کافی به آن مبذول نشد:

«گاهی دستگاههای مرکزیِ فکر، فرهنگ و سیاست، دچار اختلال و تعطیلی می‌شوند که در این وضعیت، باید افسران جنگ نرم، با شناخت وظیفه خود، به صورت آتش به اختیار، تصمیم‌گیری و اقدام کنند».

«فرمان آتش» در نیروهای مسلح در اختیار فرمانده کل است اما ممکن است شرایطی پیش آید که فرمانده به پرسنل یگانی مسلح اجازه بدهد که بدون هماهنگی با مرکز فرماندهی اجازه آتش به هر جنبنده ای داشته باشد.
صدور علنی چنین اجازه ای به همگان معنایش این است که أوضاع از کنترل فرمانده کل خارج شده و او هیچ امیدی به پیش برد برنامه و نقشه هایش از طریق نظم سازمانی ندارد. اعلام موقعیت «آتش به اختیار» اعتراف به جواز هرج و مرج و نشانه آشکار ضعف و استیصال است.

معنای سخنان صریح آقای خامنه ای این است که ایشان توان قانع کردن رئیس جمهور منتخب را نداشته، قدرت تحمیل نظرش به دولت را نیز فاقد است و چاره ای جز کشاندن این موضوع به فضای عمومی کشور نیافته است. رهبر جمهوری اسلامی در هیچ دوره ای این قدر ضعیف نبوده است.

کسی که کلام و منویاتش فصل الخطاب محسوب می شد، نه تنها دگر فصل الخطاب نیست، بلکه عالی ترین مقام اجرایی کشور علنا و مکررا مخالفت خود را با نظر نادرست او اعلام می کند.
لذا رهبری از پیروان وفادارش ملتمسانه درخواست می کند از دست من کاری برنمی آید خودتان این متمردان غرب زده! را سرجای خودشان بنشانید. رهبری که باید مدافع نظام باشد به رهبر منتقدان و مخالفان فعال دولت تنزل کرده است.

وقتی حفظ نظام اوجب واجبات باشد و فرمانده کل قوا موقعیت را آتش به فرمان تشخیص داده باشد اینکه چه اقدامی انجام نشود به تشخیص بسیجیان جان بر کف و افسران با بصیرت جنگ نرم بستگی دارد، و الا این شمشیر توسط مقام معظم رهبری اکنون در کف زنگی مست قرار داده شده است.

بدترین تصمیمات آقای خمینی در یک سال آخر عمرش اتخاذ شد، که ایشان حقیقتا بیمار بود. آیا قرار است دومین رهبر جمهوری اسلامی از این حیث هم جا پای امام راحل عظیم الشأن بگذارد؟
آیا با گذشت نزدیک چهار دهه از انقلاب هنوز دوران تصمیمات یکه سالارانه شخص اول به پایان نرسیده است؟

@Mohsen_Kadivar_Official
http://kadivar.com/?p=16033
5 مطلب سیاسی که باید امروز بخوانید:

1️⃣ یادداشت حسین شریعتمداری در کیهان
(یک جریان خاص ...سعی در القاء این توهم دارد که اردوگاه انقلابیون باید در آموزه‌های خود تجدید‌نظر کند! این در حالی است که آرای 16 میلیونی آقای رئیسی با توجه به شرایطی که به آن اشاره شد حاکی از پیروزی مثال‌زدنی این گفتمان است و نشان می‌دهد گفتمان مزبور وارد ریل اصلی خود شده و ادامه‌ای درخشان در پی دارد)
https://t.me/kayhan_news/7924

2️⃣ یادداشت امید حسینی در آهستان
( قدم اول این است که یک تغییر و تحول فکری و بنیادین در این جریان ایجاد شود. مداحان و سخنرانان مذهبی (ضمن احترام به آنها) به جایگاه خودشان برگردند و دست از تئوری‌پردازی و نظریه‌‌سازی بردارند. میدان سیاست، آدم خودش را می‌خواهد. آدمی که با تمام ریزه‌کاری‌های این عرصه آشنا باشد. با ادبیات صرفا مذهبی آنهم از نوع عوامانه نمی‌توان در این میدان کاری کرد.)
https://t.me/ahestan_ir/672

3️⃣ یادداشت میلاد دخانچی در کانال شخصی خود
(چرا اصولگرایان پیروز نمیشوند؟ چون فرزندان دو مرد در خانه نمی خواهند. قبلا گفته بودیم : "استیت" مرد است و "گاورمنت" زن. "حاکمیت" مرد است و "دولت" زن.)
https://t.me/miladdokhanchi/183

4️⃣ یادداشت حسین قدیانی در قطعه 26
(انتخابات جمهوری اسلامی، مفت چنگ بدنه‌ی اجتماعی از خیابان انقلاب به بالا! پس موسم خطر شد، باز هم صدایم کنید! جان می‌دهم، رأی را اما مصلحت نمی‌بینم!)
https://t.me/ghete26/347

5️⃣ گفت و گوی امیر محبیان با اعتماد
( استراتژي تهاجمي، كور و غيرعلمي اصولگرايان در قبال روحاني و دولت، بازي در زمين روحاني بود.)
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=75678

@AkhbarRooz
#یادداشت
خلاصه

امتیازات و مزایای موسوی اردبیلی

آقای سید عبدالکریم موسوی اردبیلی (۱۳۰۴-۱۳۹۵) که من از نزدیک شناختم در حد حوزه های علمیه روشنفکر، مدافع آزادی بیان و تضارب آراء بود. مجموعه نُه جلدی آثار او در فقه کیفری (فقه القضاء، فقه الحدود والتعزیرات، فقه الدیات، فقه القصاص و فقه الشهادات) بعد از ده سال تجربه مدیریت قضائی و یک ربع قرن تدریس آن مواد به رشته تحریر در آمده و در مقایسه با کارهای مشابه فقهی مزایا و امتیازاتی دارد.

در شناخت آقای موسوی اردبیلی باید به حداقل سه جنبه توجه داشت: حوزوی، دانشگاهی و سیاسی.

در جنبه اول ایشان مرجع تقلید بود. رساله عملیه و حاشیه اش بر العروه الوثقی را در سال ۱۳۸۰ منتشر کرد. در زمان حصر استاد منتظری در آبان ۱۳۷۶ اکثر شاگردان ایشان به درس آقای اردبیلی رفتند. جامعه مدرسین که بعد از انقلاب خصوصا از سال ۱۳۶۸ به زائده حکومت در حوزه تبدیل شده آقای موسوی اردبیلی را هرگز در عداد مراجع جایزالتقلید معرفی نکرد، در حالی که مرجعیت فرد فاقد اجتهاد مطلق را با کوپن سیاسی امضا کرد، و این مایه وهن جامعه مذکور است.

از جنبه دوم آقای اردبیلی به تعامل واقعی حوزه و دانشگاه (و نه اربابی حوزه و رعیتی دانشگاه با عنوان فریبنده وحدت حوزه و دانشگاه) باور داشت. تاسیس دانشگاه علوم انسانی (دارالعلم) مفید در پنج رشته اقتصاد، حقوق، فلسفه، علوم سیاسی و علوم قرآنی یک واقعه مهم در فضای آکادمیک ایران خصوصا قم است. تربیت یافتگان این دانشگاه در زمره زبده ترین متخصصان ایرانی رشته های یادشده هستند. این دانشگاه ایرانی در محافل دانشگاهی جهان مرکز علمی شناخته شده ای برای علوم اسلامی است.

اما از جنبه سوم یعنی سیاسی آقای موسوی اردبیلی باور داشت که این جنبه ضعیف ترین جنبه زندگی او بوده است. این را در مباحثات متعددی با راقم این سطور درمیان گذاشت. در دهه اول یکی از «ارکان نظام جمهوری اسلامی» بوده و در خوب و بد آن خصوصا دستگاه قضا شریک بوده است. اما در زندگینامه رسمی خود در پایگاه اطلاع رسانیش ترجیح داده کمترین اشاره ای به این فعالیتهای سیاسی نکند! معنای آن نگاه انتقادی خصوصا به نتایج جمهوری اسلامی است. او بزرگترین منتقد فعالیتهای سیاسی خود بود. مسلما موافق وضع موجود نبود، هرچند اهل اعتراض علنی از سنخ استاد منتظری هم نبود.

آقای موسوی اردبیلی در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۹۱ در سخنان مهمی در پایان درس خارج فقه خود صریحا از ملت ایران عذرخواهی کرد: «اگر بنده کاری کرده‌ام که نباید می‌کردم یا ترک فعلی کرده‌ام که باید انجام می‌دادم، از همه عذر می‌خواهم، از همه حلالیت می‌طلبم. من از طرف خودم حرف می‌زنم، به دیگران کاری ندارم. من از کارهای کرده و نکرده خودم نگرانم. اگر همه ما درست عمل کرده بودیم وضع این نبود. ولی گمان می‌کنم همه ما، همه مسئولین، از سابق تاکنون، باید از مردم عذرخواهی کنیم. ضرورت این کار البته برای مسئولینی که در لباس روحانیتند بیشتر است.»

او واقعا نگران بود و عمیقا به آخرت باور داشت. بعد از سکته اوایل زمستان ۱۳۷۲ خود ایشان برایم نقل کرد که حیات برزخی را مشاهده کرده است و باور نمی کرده بتواند به دنیا بازگردد. از آن زمان کاملا از سیاست جمهوری اسلامی فاصله گرفت و خود را وقف فعالیتهای حوزوی و دانشگاهی کرد. او با سکوت معنی دارش در حد خود به وضع موجود اعتراض کرد، حداقل دیگر با حاکمیت همراهی نکرد. در دو جریان إصلاحات و جنبش سبز از اعتراض برحق مردم دفاع کرد.

ای کاش موسوی اردبیلی نقدهایش به دوران مسئولیت خود را نوشته باشد. افسوس که تا زنده بود لب به سخن نگشود و اسرار تاریخ معاصر ایران را با خود به گور برد. او در نهایت به همان نتیجه ای رسید که استاد منتظری رسیده بود، البته به شیوه خاص خودش. ارکان جمهوری اسلامی یک به یک از محصول کار خود تبری می جویند، «فاعتبروا یا اولی الابصار».

@Mohsen_Kadivar_Official
http://kadivar.com/?p=15694
#یادداشت
خلاصه

فقیه نواندیش
#یابود ششمین سالگرد درگذشت سید محمد حسین فضل الله

۱۳ تیر سالگرد درگذشت مرحوم سید محمد حسین فضل الله (۸۹-۱۳۱۴) شاخص ترین فقیه شیعه در لبنان معاصر و از نمادهای خط اول مقاومت در مقابل غاصبان صهیونیست است.

حاصل چهل و پنج سال فعالیت فضل‌ الله تربیت نسل جدیدی از شیعیان بصیر در بیروت است. وی علاوه بر تسلط بر میراث سنتی فقهی اصولی سه ویژگی داشت که در غالب مراجع معاصر وی مشاهده نمی‌شود:
اول شجاعت ابراز فتوای تازۀ فقهی، رأی تازۀ اعتقادی و برداشت جدید تاریخی،
دوم آشنائی با جهان معاصر،
و سوم برخورداری از عدم تعصب مذهبی، مدارای دینی و اهل گفتگو بودن.

تحقیقاً فضل‌ الله در مراجع جوان معاصر ازجمله نواندیش‌ترین آنها در صدور فتاوای متناسب با زمان و آشناترین‌شان به پیچیدگی‌های سیاسی اجتماعی اقتصادی جهان معاصر و در میان اسلام‌شناسان معاصر در زمرۀ دگر اندیش ترین آنها در زمینۀ مباحث اعتقادی شیعی بوده است.

فضل‌ الله در زمان حیات آقای خمینی زعامت سیاسی ایشان را بر جهان تشیّع پذیرفته بود.
اما نسبت به آقای خامنه‌ای، او اگر چه ایشان را به ‌عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران به رسمیت میشناخت، اما ولی امر مسلمین جهان یا رهبر شیعیان دنیا را در قدر قامت آقای خامنه‌ای نمی‌دانست.
از همه مهمتر او هرگز مرجعیت آقای خامنه‌ای را نپذیرفت.
فضل الله مهمترین منتقد غیرایرانی مرجعیت آقای خامنه‌ای بوده است.

جمهوری اسلامی ایران مرجعیت فضل الله را خطری برای مرجعیت آقای خامنه‌ای ارزیابی کرد.
افکار متفاوت فضل الله در بازخوانی قضایای فاطمۀ زهرا (س) و ولایت تکوینی ائمه (ع) بهانۀ خوبی برای شوراندن مراجع سنتی علیه وی و تخریب و ترور شخصیت وی تشخیص داده شد.

قدرت سیاسی و تعصبات مذهبی دست به دست هم دادند و اجتهاد فضل الله و تشیّع وی زیر سوال رفت!
آقای منتظری برخلاف اکثر مراجع نه تنها فضل الله را تفسیق نکرد، بلکه در آن فضای سنگین از دانش و خدمات وی تجلیل کرد.

فضل الله عالمی کثیرالتألیف است.
تحقیقات فقهی او و تقریرات شاگردانش از دروس خارج فقه وی به بیش از ۲۵ جلد بالغ می‌شود.
از دیگر آثار او تفسیر «من وحی القرآن» در ۲۴ جلد، «مراجعات فی عصمة الانبیاء»، «ولایت تکوینی»، «نظریه اسلامیة حول الغدیر»، «علی میزان الحق»، و «الزهراء قدوة».

@Mohsen_Kadivar_Official
http://kadivar.com/?p=15407
اخبار روز
Photo
احترام به مردم به‌ جای «خط قرمز»‌سازی
روزبه کردونی

موضوع پرداخت‌های نامتعارف و حقوق‌های غیرمنصفانه که در همین مدت اخیر، جامعه‌شناسان از آن به‌عنوان تهدید و زمینه‌ساز تضعیف سرمایه اجتماعی ساختار رسمی کشور نام بردند، با واکنش هوشمندانه، مصلحانه و عدالت‌جویانه رئیس‌جمهوری و دولت یازدهم تبدیل به یک فرصت برای ارتقای پایگاه اجتماعی دولت، انجام اصلاحات در نظام اداری و ازبین‌بردن نقاط فساد‌خیز نهادینه‌شده در دهه‌های گذشته در بدنه دولت شده است. دولت تدبیر و امید در موضوع مواجهه با فیش‌های حقوقی از چندین آزمون مانند پایبندی به اصول حکمرانی خوب، از‌جمله شفافیت و پاسخ‌گویی، رعایت حقوق و آزادی‌های مدنی شهروندان (به‌ویژه منتقدان) و مبارزه با فساد-تا اینجا- سربلند بیرون آمد. رئیس‌جمهوری، روحانی، به‌جای آنکه برای «کابینه» خود «خط قرمز» تعریف کند، «یکشنبه سیاه» پدید آورد یا روش‌های «مافیایی» علیه مطرح‌کنندگان موضوع فیش‌ها به کار بگیرد، توصیه مقام معظم رهبری و حساسیت مؤثر افکارعمومی درباره فیش‌های حقوقی را مبنای یک تصمیم بزرگ و تاریخی برای پاسخ‌گویی به یکی از مطالبات اساسی مردم، یعنی داشتن دولت پاک و نظام اداری سالم قرار داد. این همان عملکردی است که سبب شد نه‌تنها اهداف سیاسی در راستای زمین‌گیر‌کردن دولت محقق نشود؛ بلکه فرصتی برای رسیدگی به مسائل مشابه در سایر دستگاه‌های عمومی و نهادهای خارج از قوه‌ مجریه برای رفع تبعیض‌های مالی در پرداخت‌ها فراهم شده و مردم منتظر دیدن «عمل» در مسئولان آن هستند.
#روزنامه_شرق #یادداشت
متن کامل: http://goo.gl/8gBPq1
@AkhbarRooz
#یادداشت

آزادی هادوی از حبس شش ساله

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ (حجرات ۱۵) مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‌اند، سپس هرگز شکّ و تردیدی به خود راه نداده و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کرده‌اند؛ آنها راستگویانند.
در یک مجلس ختم در مسجد نور میدان فاطمی تهران حوالی سال ۱۳۸۵ فرد خوشرویی خودش را معرفی کرد: محمد امین هادوی. چند دقیقه ای صحبت کردیم. متدین، صمیمی و باصفا بود. این تنها ملاقاتم با وی تا کنون بوده است. سه سال بعد دوباره صدایش را شنیدم، این بار من خارج از کشور بودم. دوستی ما ادامه یافت وعمیق شد، از سنخ إنما المؤمنون إخوة.
ابتدا او را به پدرش می شناختم: مهدی هادوی دارای اجازه اجتهاد از شیخ عبدالنبی عراقی، نخستین دادستان انقلاب که همواره برایم فرد قابل احترامی بود، تنها غیرروحانی که از سوی آقای خمینی حکم قضائی دریافت کرده، هادوی در سال ۱۳۴۲ رئیس دادگستری قم بود و علیرغم فشار حکومت حاضر نشد حکم تبعید رهبر قیام ۱۵ خرداد را امضا کند.
اما زود دریافتم که محمد امین - فارغ از فرزندی چنان پدر شجاعی – خود آزاده‌ای شریف است. علیرغم تمول خانوادگی در رکاب مصطفی چمران در ستاد جنگهای نامنظم بی ادعا و خالصانه برای بیرون راندن متجاوزان از وطن جنگیده است. او فرماندهی نخستین گروه از رزمندگان فاتح سوسنگرد را در کارنامه خود دارد. اشتغال او به بازرگانی باعث نشد که تعلق خاطرش به أمور دینی و اجتماعی را تحت الشعاع قرار دهد. ادامه فعالیت حسینیه ارشاد مثال بارز آن است. او به راستی از مصادیق آیه ای است که در صدر نوشته آوردم.
هادوی در مهر ۱۳۸۹ بازداشت شد و ماهها در زندان انفرادی تحت فشار شدید قرار گرفت. برای شکستن او و وادار کردنش به إقرار به اعمال نکرده پسرش شفیق را نیز بازداشت و تحت فشار قرار دادند. تظلم پدر سالمندش که به گردن نظام حق دارد، به جایی نرسید و دادگاه عدل! جمهوری اسلامی مهدی هادوی را به جرم انتشار تظلم نامه به جریمه نقدی و شلاق محکوم کرد!
از جمله اتهامات هادوی که در حکم دادگاه نیز آمده است ارتباط وی با اینجانب و حمایت از وبسایت جنبش راه سبز (جرس) بوده است. بالاخره محمدامین هادوی بر خلاف قانون به شش سال حبس محکوم شد. او از زمان اجرای حکم تا زمان آزادی به مرخصی نیامد. در زندان همچون بیرون زندان منشأ خیر برای هم بندان بویژه زندانیان فقیر بود. هادوی از دوران زندان برای تعمیق معارف و ادامه تحصیل در رشته حقوق اسلامی به بهترین نحو استفاده کرد.
با اینکه هادوی فعال سیاسی نبود، در میان زندانیان سرفراز جنبش سبز از معدود زندانیانی بود که همانند قدیانی و تاج زاده ساکت ننشست و از گوشه زندان بیانیه اعتراضی منتشر کرد. بیانیه هایی که عمل به فرايض امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت به ائمه مسلمین بوده است.
ساعتی پیش محمد امین هادوی سرافراز و سربلند در مقابل خدا و مردم با عزت از زندان آزاد شد. این آزادی شیرین را به وی، پدر بزرگوار، مادر و همسر، فرزندانش بویژه شفیق، و برادران و خواهرانش بویژه احمد هادوی تبریک می گویم.
دوران پس از زندان به مراتب دشوارتر از دربند بودن است. امیدوارم هادوی با کوله بار تجربه‌ی پربار زندان شش ساله اش در دوران دشوار پسازندان هم همانند دوران پیشازندان و زندان موفق باشد.
آزادی دیگر زندانیان مظلوم جنبش سبز، رفع حصر غیرقانونی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد، و استقرار حکومت قانون در کشور - به جای اداره بر أساس فرمان، سلایق شخصی و امر موهومی بنام انقلابی گری - را از خدای بزرگ خواستارم.

محسن کدیور
۱۴ تیر ۱۳۹۵

@Mohsen_Kadivar_Official
http://kadivar.com/?p=15433
اخبار روز
Photo
🔵 عضویت در شانگهای لزوم بازنگری درخواست
علی قنبری (معاون وزیر جهاد کشاورزی)

لزوم پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای از موضوعاتی است که باید بازنگری شود. این موضوع اگرچه دستاوردهای اقتصادی و سیاسی بالایی دارد؛ اما هزینه‌های سیاسی و اقتصادی‌ای را نیز برای ایران به بار خواهد آورد؛ به‌ویژه در شرایط کنونی که ١١ سال از عضویت ایران به عنوان ناظر می‌گذرد. باید گفت تمایل به عضویت دائمی ایران در سازمان همکاری شانگهای و درخواست ١٠‌ساله ایران که هر بار به نوعی رد می‌شود، موضوعی است که می‌تواند تبعات منفی آن از منافعش پیشی بگیرد. پیش از طرح درخواست بهتر است در وهله اول این موضوع بررسی شود که عضویت ایران در این سازمان همکاری، ارزش اقتصادی بالاتری دارد یا ارزش سیاسی؟
#روزنامه_شرق #یادداشت
http://goo.gl/W7B5Fi
@AkhbarRooz