🔲 دنبالهی واژههای پارسی در زبان تازی
▪️شبداز = از پارسی شبدیز sab - diz، شبرنگ، اسب یکی از خسروان، از آهنگهای باربد، یکی از رنگها، کاخ خلیفهی عباسی
▫️شبِدِع = از پارسی شب، دغا(بدخیم، نادرست)، کژدم، اَزدا(داهیه)
▪️شِبذاره = از پارسی شپ: شتاب دارنده، مرد بسیار رَشکِن(غیور)
▫️شَبذَر، شبدر = از پارسی شبدر، گیاه خوردنی گله
▪️شَبَربَص = از پارسی شورپا، چارپای کوچک
▫️شبرَذ = از پارسی شپ (شتاب، سرعت)دار، تندتر، شپاکش sapakes= جهش(فرهنگستان)، فشان و فوران (فرهنگ پهلوی)
▪️شَبَرذی = از پارسی شپ، (شتاب)، دارندهی شتر تندرو
▫️شَبرَق، شبُارق = از پارسی بیشباره، پاره کردن
▪️شُبرُم = از پارسی شَبرَم، گاوکُشَک، گیاهی است شیردار که شکَمرُو است
▫️شبرق = از پارسی شبزده، اهریمن دیده (هراسیده)
▪️شبَق = از پارسی شَبَک، شَبه، سنگی سیاه و درخشان و کمبها که سبک و نرم است و با گوهر راستین میسنجند
▫️شَبَه = از پارسی شَبَک، (سبَحَ، سبَجَ، شَبَق)، سنگ مَرجان سیاه، سنگ فَسان(کارد تیزکُن، سمَباده)
▪️شِبه = از پارسی شبَهَ و برگرفتههای آن همچون شباهت، شبیه، شُبهِه، اشتباه
▫️شبُکُ = از پارسی چپُکُ(چُپُق)، چوبک
▪️شَبکَرَهٔ = از پارسی شبَکُور، شب پَره
▫️شَبَم = از پارسی شبنم، سرما
▪️شبَنَم = از پارسی شترمرغ استرالیایی که گویا از شبنم پارسی که به شترمرغ نیز گویند گرفته شده است
▫️شَبّور = از پارسی شیپور. Saypur یکی از ابزارهای خنیا که برنجین و از سازهای بادی است
▪️شَبّوط = از پارسی شبوت، سخت باله، گونهای ماهی در اروند رود و دجله، زهرهی آن در داروهای چشم بهکار میرفت
🔲 @AdabSarدنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وامواژهها در زبان عربی، شهابالدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ
✍ گردآوری:
#بزرگمهر_صالحی#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی🔲 @AdabSar