یادداشتی بر
فیلم درخشان «یک دور دیگر» اثر کارگردان دانمارکی توماس وینتربرگ
گذاشتم هفت روزی از آن بگذرد تا دربارهی این
فیلم بنویسم.
اگر بگویم از دیدن این
فیلم مست شدم، ذرهای اغراق در کار نیست. سالهاست فیلمی را دوبار به فاصلهی کمتر از یک هفته ندیدم.
این
فیلم با موضوع مستی و نوشیدن الکل آغاز میشود اما فیلمی در ستایش یا سرزنش مستی نیست. اگر بخواهیم بگوییم این
فیلم دربارهی مستی است، مانند آن است که بگوییم موضوع و ایدهی ناظرِ رمان «زوربای یونانی» نیکوس کازانتزاکیس فقط دربارهی رقص است.
این
فیلم، داستانی دربارهی شکوه زندگی است. آنقدر بیحد و مرز که حیف است با هیچ موضوعی برای آن حد و مرز تعیین کنی. این را کارگردان
فیلم هوشمندانه در تمام لحظات گنجانده است.
زندگی یک جشنِ بیپایان است و زنده بودن یعنی هر ثانیه را جشن گرفتن. بوییدن و چشیدن و مزهمزهکردن لحظات است. شیرهی لحظات را بیرون کشیدن و به جان تزریق کردن است.
قصه میگوید تا فرصت داری، رگهایت را از خونِ زندگی پر کن و نگذار هیچ دریغی برای فردا بماند. قصه میگوید «یک دور دیگر» یعنی هرگز برای دوباره آغاز کردن دیر نیست. این «هرگز» را با قاطعیتِ تمام روی تمام لحظات قصه میخ میزند.
میگوید در عشق زنده باید. تا آخرین دم، زنده باش و به ذره ذره مردن، تن مده.
شکوهمندی این
فیلم از آن است که هیچ پیامِ اخلاقی در کار نیست. این قصه کاری ندارد که بنوشی یا ننوشی. خیانت
خوب است یا بد. مجبورت نمیکند از مضرات نوشیدن الکل دو خط بنویسی تا دو نمره بیندازد روی دامنت. بیانیهای برای نوشیدن هم نیست.
این قصه، هیچ آداب و ترتیبی نمیجوید و زندگی را هل میدهد در آغوشت.
میگوید یا آغوش میگشایی و زندگی را دربرمیگیری و با آن میرقصی یا با آغوش بسته، حسرت گزیده و رنجور و مضطرب و نفرینیِ مرگ، عمرت را تباه خواهی کرد.
این قصه هیچ ترغیبی برای هیچ سمتو سویی ندارد به جز دریافتِ شکوه زندگی و زیبایی انسان.
برای منی که پرورش یافتهی سیستم آموزش و پرورشی هستم که روی تمام مفاهیم، رنگ سپید یا سیاه پاشید، این قصه ارزش بسیار زیادی دارد چون برای جانِ زخمی من از سپید و سیاه، جهنم و بهشت،
خوبها و بدها و .... مانند مرهم است.
دنیا به این قصههای خاکستری نیاز دارد. دنیا آزرده از خطکشیها و مرزها و سفیدوسیاهکردنهاست.
فیلم «یک دور دیگر» با پشت دست میکوبد روی دهان ادبیاتی که در گوشت وزوز میکند: «ای یار جانی، دیگر برنمیگردد جوانی»
دعوتی است به جوانی (به مفهوم رویش و حرکت) تا آخرین لحظهی زندگی.
جناب وینتربرگ برای دعوتت به دریافتِ شکوهِ زندگی از تو بینهایت سپاسگزارم.
«زهرا عبدی»
https://t.center/Abdinovelist.
#معرفی_فیلم #معرفی_فیلم_خوب #توماس_وینتربرگ #سینمای_دانمارک #مدس_میکلسن #یک_دور_دیگر