این آغوش ایرانزمین است. شایسته و بایسته همین است.
وقتی ایرانزمین آغوش گشوده برای همهی فرزندانش.
امروز عکسی را دیدم که یکی از یگان سرکوب سر پسر را در آغوش گرفت و نگذاشت بقیه بزنند( بگذار متن در این لحظهی آغوش بایستد و این آغوش را شیرین خیال کند و بنویسد، بگذار خیال کار خودش را بکند. از خیال قویتر هیچ نیست. بگذار مهربانی پیش برود ، شاید یکیشان در زدن تردید کند):
اما این آغوش: همان لحظهای است که روزِ نو ایرانزمین است. نوزایی ایرانزمین است. نوروز ماست. این لحظهای است که باید قندمکرر شود.
ایرانزمین همهی فرزندانش را برای فردای آبادش سالم میخواهد.
درعکسی دیگر دیدم یگان سرکوب، جلوی دانشگاه از خستگی پخش زمیناند.
یکی از آنها دارد با خنده چیزی را به کناریاش در گوشیاش نشان می ٔهد.
از ذهنم گذشت: پیداست دارد در گوشی، گوشهای شیرین از زندگیاش را نشان میدهد.
شاید تو عزیز یارِ من بگویی: نه، نه اشتباه نکن، او دارد صحنههای کتکخوردن ما مردم را نشان میدهد و به هاری میخندد.
من اما دلم میخواهد اینطور حدس بزنم تا بلکه این خیال کار خودش را بکند و اینها دست از مرگ بردارند.
چون او نمیداند اما ما میدانیم
و دردا که چه غمگین است
که فرمول شرمگینِ ساختن نیروی سرکوب این است:
اول باید فقیرش کنی
بعد با هرزَک پولی اسیرش کنی
و در نهایت اجیرش کنی
تا اینچنین حقیرش کنی.
و اما خطاب به نیروی سرکوب: به آغوش گشودهی ایران زمین برگرد، پیش از آنکه میان بازوان فرزندان ایرانزمین، تاروپودت از هم بگسلد،
چنان که فریدون و کاوه، ضحاک را روزگار گسستند.
نگاه کن از هر گوشهی این سرزمین، بازوان فرزندان ایرانزمین درهم تنیده و تنهی تنومند آن درخت گردویی شده که آرش بر آن نشانِ ایرانزمین را نشاند.
ما از بلوچستان تا کردستان، بازوان در هم تنیده و تنهی آن درختایم. «زهرا عبدی»
و نام رمزمان:
#مهسا_امینی که از نیم میلیارد گذشت و این نیست جز شکوه ایران و ایرانی.
منبع عکس اول: کانال تلگرام وحید آنلاین
عکس دوم: صفحهی توییتر محمود
صادقی نماینده پیشین مجلس
.
https://t.center/Abdinovelist#تفنگت_را_زمین_بگذار #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #انقلاب_ایرانیان #انقلاب_ایران_۱۴۰۱ #نیکا_شاکرمی #سارینا_اسماعیل_زاده #حدیث_نجفی #مهسا_موگویی #سیاوش_محمودی .