به مناسبت ۱۴ اسفند، پنجاه و پنجمین سالروز درگذشت دکتر
#محمد_مصدقدیدی دلا که یار نیامد/ گرد آمد و سوار نیامد
بگداخت شمع و سوخت سراپای/ وان صبح زرنگار نیامد
آراستیم خانه و خوان را/ وان ضیف نامدار نیامد
دل را و شوق را و توان را/ غم خورد و غمگسار نیامد
آن کاخ ها ز پایه فروریخت/ و آن کرده ها به کار نیامد
سوزد دلم به رنج و شکیبت/ ای باغبان! بهار نیامد
بشکفت بس شکوفه و پژمرد/ اما گلی به بار نیامد
خشکید چشم چشمه و دیگر/ آبی به جویبار نیامد
ای شیر پیر بسته به زنجیر/ کز بندت ایچ عار نیامد
سودت حصار و پیک نجاتی/ سوی تو وان حصار نیامد
زی تشنه کشتگاه نجیبت/ جز ابر زهربار نیامد
یک از آن قوافل پر با/ ران گهر نثار نیامد
ای نادر نوادر ایام/ کت فرّ و بخت یار نیامد
دیری گذشت و چون تو دلیری/ در صف کارزار نیامد
افسوس کان سفاین حری/ زی ساحل قرار نیامد
وان رنج بی حساب تو دردادک/ چون هیچ در شمار نیامد
وز سفله یاوران تو در جنگ/ کاری به جز فرار نیامد
من دانم و دلت که غمان چند/ آمد ور آشکار نیامد
چندان که غم به جان تو بارید/ باران بر کوهسار نیامد
شعر:
#مهدی_اخوان_ثالثموسیقی:
#مجید_درخشانی@ALEFmagazine1