🌐سرقت علمی
هایدگرراوی
#اندیشه ، محمدحسین مصلایی:
مارتین هایدگر (۱۹۷۶-۱۸۸۹) یکی از بزرگترین فیلسوفان قرن بیستم است. کتاب «هستی و زمان» او سرچشمه اصلی فلسفه اگزیستانسیالیسم در قرن بیستم به شمار میآید که باعث شده جایگاهی رفیع در تاریخ فلسفه برای او قائل شوند. همینطور عدهای او را مهمترین فیلسوف قرن بیستم میدانند که به دنبال چیرگی بر سنت متافیزیک غرب و کوشش برای «آغازی نو» به
اندیشهای فراتر از متافیزیک غربی بوده است.
اما اواخر قرن بیستم یک پژوهشگر فلسفه هایدگر پیدا شد که کوشید به روش خود هایدگر مبنی بر «اندیشیدن به امر نااندیشیده در آثار یک متفکر» اتکا کند و آثار هایدگر را با توجه منابع پنهان و غیرغربی
اندیشههایش تفسیر کند؛ روشی که خود هایدگر اینطور توضیح میدهد: «آنچه یک نویسنده مسکوت میگذارد، دقیقاً همان چیزی است که باید در نظر آوریم تا نکات برجسته مد نظر وی را بفهمیم».
درباره ارزش علمی نتایج این پژوهش، یکی از فلسفهورزانی که ترجمه این اثر به انگلیسی را هم به عهده داشته، میگوید: «شاید بایست فصلی از تاریخ
اندیشه مدرن غرب را از نو نگاشت. معانی ضمنی این امر بسیارند. نه تنها برای ارزیابی ما درباره دستاورد هایدگر در ارتباط با ایده "پایان فلسفه" و برای ارزیابی آنی از جایگاه وی در
اندیشه قرن بیست (و بیست و یکم)، بلکه همچنین (و بهویژه) برای مطالعات تطبیقی در باب فلسفه وی. خوانش متون هایدگر بایست از اکنون با چیزی دنبال شود که نیچه "دید فرا-ارودایی" مینامید».
اما نتایج این پژوهش از منظری غیرتخصصیتر نیز جالب است؛ اینکه شواهد و قرائنی متقن، «انتحال» و سرقت علمی بزرگترین فیلسوف قرن بیستم را تأیید میکند.
تقلب و استفاده از بخشهای قابل ملاحظهای از متون دیگران را «انتحال» یا تقلب علمی مینامند که علاوهبر مغایرت با قانون مالکیت معنوی، ضدِ بنیادیترین اصول اخلاقی حاکم بر پژوهش علمی است.
در سال ۱۹۸۹ کتابی با عنوان «نوری از شرق: تأثیر سنت آسیای شرقی بر نوشتههای هایدگر» در حوزه هایدگرپژوهی منتشر شد که در نسخههای بعدی به «منابع پنهان
اندیشه هایدگر» تغییر نام داد. این کتاب با بررسی همهجانبه آثار هایدگر به شکلی قانعکننده استدلال میکند که بخش اعظمی از منابع فکری هایدگر از فلسفههای آسیای شرقی، به طور مشخص آموزههای چینی و ژاپنی، سرچشمه گرفته است. به عبارتی دیگر، بسیاری از
اندیشههای محوری هایدگر به نحوی دانسته و حسابشده با بهرهگیری از ترجمه آلمانی متون فلسفی متفکران آسیای غربی از قبیل فون اشتراوس، ولیلهم و چوآنگ تسو شکل گرفتهاند، بدون اینکه او به روال معمول اشارهای به این منابع کرده باشد. نویسنده کتاب به سندی اشاره میکند که در آن هایدگر به گونهای کاملاً آشکار، بندی از بخش ۱۵ تائو ته چینگ را بازنویسی کرده است، اما چنین وانمود کرده که نویسنده آن خودش بوده است. تشابهات پرشمار دیگری که میان واژگان، تعابیر و برخی صورتبندیهای این ترجمهها و
اندیشههای هایدگر وجود داشته، در کنار اینکه در مصاحبهای به آشنایی با اکثر این متون اذعان کرده و آنها را ارزشمنده شمرده، باعث شده از نظر مانهاید بعید باشد که هایدگر در بندهایی «دقیقاً» مشابه این متفکران نامبرده اندیشیده باشد. این موضوع در کنار شواهد دیگر مؤید این تفسیر است که برخورد هایدگر با آموزههای تائوییِ لائوتسه و چوآنگ تسو مصداقی از انتحال بوده است.
راینهارد مای؛ نویسنده کتاب «منابع پنهان
اندیشه هایدگر» پس از ارائه چنین شواهدی مینویسد: «وقتی در مورد تأثیرپذیری آثار هایدگر از سنت آسیای شرقی (چینی و ژاپنی) حرف میزنیم، صحبت صرفاً از تعدادی موضع حاشیهای نیست که تنها از سر اتفاق به ذهن آمده باشند. در موضع نیستی صحبت از
اندیشه سترگی است که یگانه نیاز متفکر است،
اندیشهای که برای افکار غربی جدید است و وی آن را مرهون آشنایی با آموزههای تائوییِ لائوتسه و چوآنگ تسو است. نیستی برای هایدگر صرفاً یک نیستیِ نابوده و نیستانگارانه نیست، بلکه "نیستیِ نیستی" و انباشتگی است. او مدام این
اندیشه را در نوشتههایش پی میگیرد و همین تکرارها و روایتهای مختلف، آن را برجستهتر میسازد. در دیگر آثار تاکنون منتشرشده وی نیز میتوان بازنویسیهای مشابهی با تهمایههای تائویی و بعضاً ذن-بودیستی یافت که گاه بسیار و گاه اندک رمزپردازی شدهاند».
هایدگر خودش خاستگاه تفکرش را صرفاً در غرب و یونان باستان و بدون هیچ اثری از منابع شرقی معرفی میکند.
اینکه راینهارد مای علاوهبر مدرک فلسفه، دکتری حقوق نیز دارد، باعث شده این کتاب (که به فارسی هم ترجمه شده) از جهت دقت در ارائه و بررسی شواهد، درکنار موضوعی که دنبال میکند، شبیه یک دادرسی شود.
@rawinews