خدای مهرب️ان

#گزیده
Channel
Logo of the Telegram channel خدای مهرب️ان
@rahe_asemanPromote
11.82K
subscribers
28.5K
photos
13.6K
videos
6.77K
links
دوست خوبم به خدا که وصل شوی؛ آرامش وجودت را فرا میگيرد‌‌، نه به راحتی می‌رنجی و نه به ‌آسانی می رنجانی.آرامش سهم دل‌هايی که سمت خداست لینک کانال در پیام رسان ایتا: eitaa.com/rahe_aseman ثبت شده فرهنگ وارشاداسلامی http://t.center/itdmcbot?start=rahe_aseman
🌾🌿🌾



امام باقر علیه‌السلام درباره توصیه به والدین می‌فرماید:

حضرت موسی‌ علیه‌السلام سه بار به خداوند عرض کرد: پروردگارا، به من توصیه‌ای کن. حق‌تعالی در هر سه بار فرمود: تو را به خودم سفارش می‌کنم. سپس موسی علیه‌السلام گفت:‌ پروردگارا، به من توصیه‌ای کن. خداوند فرمود: تو را به مادرت سفارش می‌کنم. مجدداً گفت: پروردگارا، به من توصیه‌ای کن. خداوند فرمود: تو را به مادرت سفارش می‌کنم. باز گفت: پروردگارا، به من توصیه‌ای کن. فرمود: تو را به پدرت سفارش می‌کنم. امام باقر علیه‌السلام افزود: از همین رو گفته می‌شود که حق مادر از نیکی، دوسوم و حق پدر یک‌سوم است.

البته باید گفت که در احسان به والدین تفاوتی بین زنده و مرده بودنِ والدین وجود ندارد. این‌گونه نیست که بعد از مرگ پدر و مادر، ارتباط میان آنان و فرزندان بگسلد و بار مسئولیت در قبال آنان از دوش فرزندان برداشته شود؛ چرا که رشتۀ ارتباط والدین و فرزندان گسست ندارد و پیوند آنان پایدار و مستمر است.

▫️کتاب وادی‌مهر، صص ۳۰-۲۸.

#تعامل_و_تکامل
#متن_مکتوب
#کتاب_وادی_مهر
#گزیده


@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿



امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:
«وَ اعْمَلُوا فِی غَیْرِ رِیَاءٍ وَ لَا سُمْعَۀٍ»

واژۀ «رِیَا» از «رُؤیَۀ» و واژۀ «سُمْعَۀ» از «سَمْع» می‌آید. بنابراین اولی به معنای نشان دادن و نمایاندن عمل به دیگران و دومی به معنای شنواندن کار است. فردی که به این دو آفت مبتلاست دوست می‌دارد کارش را دیگران
ببینند و سخنش را بشنوند و او را تأیید و تشویق کنند. این انسان عمل می‌کند و در پی عمل خود منتظر مواهب و مزایایی است که از قبول و تأیید دیگران حاصل می‌شود.
نتیجۀ طبیعی چنین نگرشی آن است که بگوییم دیگران در عمل فرد نقش دارند؛ به گونه‌ای که اگر نگاه دیگران نباشد، شاید اشتیاق اولیه برای عمل پیش نیاید و کیفیت لازم در کار او دیده نشود.

انسان موحد هر عمل خود را بر مبنای شناختی که از حضرت حق دارد و مهابت و خشیتی که از ذات ازلی در جانش موج می‌زند انجام می‌دهد و این عمل فقط برای خداست و بس. او هیچ تردیدی در این ندارد که اگر اجری برای این عمل او وجود دارد، فقط از ناحیۀ خداست. ناظر افعال را نیز خدا می‌بیند و تأییدکننده و تشویق‌کننده را هم حضرت او می‌داند.
به تعبیر دیگر، در عمل انسان موحد چهار خصیصۀ تأثیرگذار وجود دارد؛ اول آنکه انگیزۀ حرکت او رضایت حق و ادای فرمان اوست. دوم آنکه یقین دارد این عمل را در محضر خدا انجام می‌دهد و ناظر افعال، ذات مقدّس حق است. در مرتبۀ سوم رد و قبول عمل را نیز فقط به دست خدا می‌داند و در مرحلۀ چهارم پایان و نتیجۀ کار را نیز به خدا می‌سپارد. این چهار اصل، مؤلفه‌های عمل توحیدی است و چارچوب کار انسان موحد را مشخص می‌کند.

فردی که در حقیقت توحید غوطه‌ور است جز این نمی‌پندارد و جز در این چارچوب عمل نمی‌کند. او می‌داند که اگر غیر از این باشد، در باور توحیدی او خدشه وارد شده است و لذا هیچ انگیزه‌ای جز رضای حق در دل راه نمی‌دهد.
هر عمل، مادامی که رنگ غیر خدا بر خود دارد فانی است و زمانی به سلک ابدیت پای می‌گذارد که مهر خدا بر پیشانی داشته باشد. پس موحد بر اساس شناختی که از مراحل قبلی سلوک خود به دست آورده، به این باور می‌رسد که برای یکی عمل کند و برای یکی سختی‌های مسیر را تحمل کند. کار خود را نیز به همان یک واگذارد و مزد خود را نیز از هم‌او بطلبد.

▫️کتاب فروغ حکمت؛ شرح نهج‌البلاغه، جلد۲، صص ۴۷۸-۴۷۶.

#بوستان_معرفت
#متن_مکتوب
#کتاب_فروغ_حکمت_جلد2
#گزیده

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿


. چرایی «أمّی» بودن پیامبر(ص)

پرسش اینجاست که چرا می‌بایست پیامبر(ص)در دوران پیش از بعثت، چیزی نخواند و ننویسد؟
پیامبر(ص)، فیلسوف یا متفکر بشری نیست که مانند سایر حکیمان و اندیشمندان، در یک مکتب فکری رشد کند و برای طرح آرای فلسفی خود، از دستاوردهای مکاتبِ متناظر و متشابه مدد گیرد. رسول اکرم(ص) به هیچ‌یک از نحله‌های فکری وابسته نیست؛ او پیامبر خداست، نه نمایندۀ فکری نحله‌های فلسفی یا مکتب‌های علمی و ادبی و هنری و خطاب‌های قرآنی «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ» و «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ» که وی را منادا قرار می‌دهد بر این امر دلالت دارد. این نکته با وضعیت مرسوم و شناخته‌شدۀ دیگر نخبگان فرهنگی بشر در طول تاریخ در تقابل است. تجربه نشان می‌دهد که هر ادیب، محقق، فیلسوف، دانشمند یا هنرمندی که در برهه‌ای خاص از تاریخ بشری، به توفیق و شکوفایی بارزی دست یافته، وام‌دار فرهیختگان متقدم و پیش‌کسوت خود در سال‌ها یا قرون پیشین بوده است.
برای مثال، حکیم ابوالقاسم فردوسی برای خلق شاهنامه، راه «دقیقی طوسی» را در پیش گرفته و به تکمیل آنچه او از انجام آن بازمانده همت گمارده است. «اسدی طوسی» نیز یک قرن پس از فردوسی، با سرودن «گرشاسب‌نامه» راه حکیم سخن‌سنج طوس را ادامه داده و در ادب این آب و خاک، صاحب اسم و رسم و شهرت گردیده است. «مولوی» نیز که از او با عنوان خداوندگارِ تصوف و عرفان یاد می‌شود، دنباله‌رو «سنایی غزنوی» و «عطار نیشابوری» است. او اقرار می‌کند که کلامش ناپخته است و مخاطبان را به شنیدن سخن سنایی فرا می‌خواند:

ترک‌جوشش شرح کردم نیم‌خام
از حکیم غزنوی بشنو تمام

نیز خود را گم‌کرده‌ای می‌داند که به گَرد عطار و سنایی نرسیده است:

اگر عطار عاشق بود، سنایی شاه و فائق بود
نه اینم من نه آنم من که گم کرده سر و پا را

و «حافظ شیرازی» نیز که سرایندۀ ناب‌ترین غزلیات فارسی است طرز سخنش متأثر از «خواجوی کرمانی» است.
گذشته از این، باید توجه داشت که آموزش دادن به کسی که درس نگرفته بسیار آسان‌تر از تعلیم علوم و معارف به شاگردی است که اطلاعات پراکنده و ناقص دارد. کسانی که در موضوعی علمی خُرده‌معلوماتی دارند، اطلاعات ناقصشان نمی‌گذارد به‌راحتی مطالب جدید را بیاموزند و گاه به جای پذیرش آموزه‌های معلم، درصدد تقابل با گفته‌های او برمی‌آیند و به دلیل داشتن آگاهی‌های التقاطی، از درک و هضم تعالیم معلم عاجز می‌مانند.
اگر پیامبر اسلام (ص) پیش از نزول وحی با آرای فلاسفۀ یونان باستان و افکار و باورهای حکمای قدیم آشنایی حاصل می‌کرد، سخنان و آموزه‌های وحیانی‌اش به التقاطی بودن متهم می‌شد.
این بزرگ‌ترین عنایت خدا به بشر بوده است که وحی ناب، یک‌دست و ناآمیختۀ خود را از طریق پیامبری که با علوم بشری آشنا نبوده به آدمیان عرضه فرموده است. پیامبر اکرم(ص) وام‌دار هیچ‌یک از مکاتب فکریِ شرق و غرب نیست و همین امر، به حُسن کار رسول خدا(ص) می‌افزاید و رونق کار او را دوچندان می‌کند و وجه اعجاز قرآن را برجسته می‌سازد؛ زیرا خدایی که به «ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ» (ن، سوگند به قلم و آنچه می‌نویسند) سوگند می‌خورد، رسولی را به نبوت مبعوث کرده که هیچ‌گونه سابقۀ قلم به دست گرفتن و نگارش نداشته است.

#متن_مکتوب
#سراج_منیر
#گزیده_کتاب
#فهرست
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿



آیین توحیدی پیامبر (ص) پیش از بعثت

خداوند تبارک و تعالی در سورۀ مبارکۀ شوری به یکی دیگر از ویژگی‌های پیامبر (ص)در دوران پیش از بعثت اشاره کرده و می‌فرماید: ای پیامبر، تو دربارۀ کتاب خداوند و وحی الهی، چیزی نمی‌دانستی:

«ما کُنْتَ تَدْری مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإیمان.»
تو پیش از این نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست [و از محتوای قرآن آگاه نبودی].
این سخن دلالتی بر اُمّی بودن رسول گرامی اسلام(ص) دارد که در بخش‌ بعدی بدان خواهیم پرداخت. خداوند متعال در ادامه می‌فرماید:

«وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّکَ لَتَهْدی إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» .
ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیلۀ آن هرکس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می‌کنیم و به‌یقین، تو به سوی راه راست هدایت می‌کنی.
عبارت شریفۀ «ما کُنْتَ تَدْری مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإیمانُ» این پرسش را در ذهن مخاطبان کلام خدا ایجاد می‌کند که رسول خدا (ص) تا پیش از چهل‌سالگی از چه آیینی پیروی می‌کرده است؟ البته می‌دانیم که پیامبر اکرم (ص)، پیش از بعثت، دین‌دار بوده است؛ زیرا اگر استعداد دینی در وجود ایشان نمی‌بود، هرگز شایستۀ دستیابی به مقام رفیع نبوت نمی‌شد.
برخی بر این باورند که پیامبر اسلام (ص) پیش از بعثت به آیین مسیحیت اعتقاد داشت و بر طبق آموزه‌های شریعت عیسوی عمل می‌کرد؛ اما این گمانه‌زنی، نادرست است؛ زیرا مسیحیت، آیینی قبیله‌ای است که برای قوم بنی‌اسرائیل آمده است؛ همان گونه که شریعت موسی نیز برای هدایت بنی‌اسرائیل ظهور یافته بود.
برخی نیز معتقدند که پیامبر اکرم (ص) پیش از بعثت به آیین حنیف، یعنی دین یکتاپرستیِ حضرت ابراهیم (ص) باور داشته است. دلیل آنان نیز این آیۀ قرآنی است که ابراهیم (ص) را مخاطب قرار داده و می‌گوید:

«إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً» (من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم). گستردگی این آیه، این احتمال را به وجود آورده که رسول گرامی اسلام (ص) نیز همچون عموی خود ابوطالب و جدشان عبدالمطب، پیرو دین حنیف ابراهیم بوده است. وقتی پیامبر اسلام (ص)سه ساله بود، از حلیمۀ سعدیه خواست به ایشان اجازه دهد تا همراه فرزندان برای چراندن احشام به صحرا رود. حلیمه موافقت کرد و حرزی یمانی به گردن پیامبر اکرم (ص)انداخت تا از گزند و آسیب مصون باشد. پیامبر(ص) آن را از گردن مبارک خود گشود و فرمود: «مَهْلاً یَا أُمَّاهْ فَإِنَّ مَعِی‏ مَنْ‏ یَحْفَظُنِی» (مادر جان، آرام! همانا با من کسی است که مرا حفظ می‌کند). در دوازده‌سالگی نیز وقتی به همراه ابوطالب با بُحیرای یهودی مواجه شد، در پاسخ به بحیرا که ایشان را به لات و عزّی سوگند داد فرمود: این نام‌ها که بر زبان آوردی، نزد من منفورترین اسامی است.
هیچ دوست و دشمنی ننوشته است که رسول خدا(ص) پیش از بعثت، در مقابل بت، نماد، تمثال یا توتمی سر خم کرده باشد. ایشان از همان طفولیت، روحیه‌ای توحیدی داشته و این اعتقاد را تا زمان برگزیده شدن به پیامبری و نیز تا پایان عمر شریف خویش حفظ فرموده است. امام علی(ع) در خطبۀ قاصعه در توصیف پیامبر اکرم (ص)پیش از بعثت می‌فرماید:
«وَ لَقَدْ کَانَ یُجَاوِرُ فِی کُلِّ سَنَۀٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لَا یَرَاهُ غَیْرِی» .
هر سال، زمانی چند در غار حرا خلوت می‌گزید. من او را می‌دیدم و جز من کسی او را نمی‌دید.

#متن_مکتوب
#سراج_منیر
#گزیده_کتاب
#فهرست

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
Soti Gozideh.Zolm BE Nafs
ظلم به نفس
سوره مبارکه بقره
استاد مفسر دکتر محمدعلی انصاری
زمان: 03:09 حجم: 558 KB
#گزیده

@rahe_aseman
🌿🌾🌿



امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:
«وَ اعْمَلُوا فِی غَیْرِ رِیَاءٍ وَ لَا سُمْعَۀٍ»

واژۀ «رِیَا» از «رُؤیَۀ» و واژۀ «سُمْعَۀ» از «سَمْع» می‌آید. بنابراین اولی به معنای نشان دادن و نمایاندن عمل به دیگران و دومی به معنای شنواندن کار است. فردی که به این دو آفت مبتلاست دوست می‌دارد کارش را دیگران
ببینند و سخنش را بشنوند و او را تأیید و تشویق کنند. این انسان عمل می‌کند و در پی عمل خود منتظر مواهب و مزایایی است که از قبول و تأیید دیگران حاصل می‌شود.
نتیجۀ طبیعی چنین نگرشی آن است که بگوییم دیگران در عمل فرد نقش دارند؛ به گونه‌ای که اگر نگاه دیگران نباشد، شاید اشتیاق اولیه برای عمل پیش نیاید و کیفیت لازم در کار او دیده نشود.

انسان موحد هر عمل خود را بر مبنای شناختی که از حضرت حق دارد و مهابت و خشیتی که از ذات ازلی در جانش موج می‌زند انجام می‌دهد و این عمل فقط برای خداست و بس. او هیچ تردیدی در این ندارد که اگر اجری برای این عمل او وجود دارد، فقط از ناحیۀ خداست. ناظر افعال را نیز خدا می‌بیند و تأییدکننده و تشویق‌کننده را هم حضرت او می‌داند.
به تعبیر دیگر، در عمل انسان موحد چهار خصیصۀ تأثیرگذار وجود دارد؛ اول آنکه انگیزۀ حرکت او رضایت حق و ادای فرمان اوست. دوم آنکه یقین دارد این عمل را در محضر خدا انجام می‌دهد و ناظر افعال، ذات مقدّس حق است. در مرتبۀ سوم رد و قبول عمل را نیز فقط به دست خدا می‌داند و در مرحلۀ چهارم پایان و نتیجۀ کار را نیز به خدا می‌سپارد. این چهار اصل، مؤلفه‌های عمل توحیدی است و چارچوب کار انسان موحد را مشخص می‌کند.

فردی که در حقیقت توحید غوطه‌ور است جز این نمی‌پندارد و جز در این چارچوب عمل نمی‌کند. او می‌داند که اگر غیر از این باشد، در باور توحیدی او خدشه وارد شده است و لذا هیچ انگیزه‌ای جز رضای حق در دل راه نمی‌دهد.
هر عمل، مادامی که رنگ غیر خدا بر خود دارد فانی است و زمانی به سلک ابدیت پای می‌گذارد که مهر خدا بر پیشانی داشته باشد. پس موحد بر اساس شناختی که از مراحل قبلی سلوک خود به دست آورده، به این باور می‌رسد که برای یکی عمل کند و برای یکی سختی‌های مسیر را تحمل کند. کار خود را نیز به همان یک واگذارد و مزد خود را نیز از هم‌او بطلبد.

▫️کتاب فروغ حکمت؛ شرح نهج‌البلاغه، جلد۲، صص ۴۷۸-۴۷۶.

#بوستان_معرفت
#متن_مکتوب
#کتاب_فروغ_حکمت_جلد2
#گزیده

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿


امام علی علیه‌السلام می‌پرسد چه چیزی را می‌خواهی به‌دست بیاوری و برای آن می‌خواهی چه قیمتی بپردازی؟ خیری که فقط از طریق شر به آن دست یابی خیر نیست.
گاه انسان می‌خواهد خواسته‌ای را به‌دست آورد یا موقعیتی مادی را تحصیل کند؛ اما راه رسیدن به این مطلوب، جز با اسارت و حلقه‌به‌گوشی و گذشتن از عزت نفس میسّر نمی‌شود. آیا این مطلوب، ارزش تحمل چنین نامطلوبی را دارد؟ آیا برای رسیدن به یک مقصد، می‌توان از هر مسیری عبور کرد؟ آیا برای برآوردن هر خواهشی، باید تلاش کرد و هزار گونه مصیبت را تحمل نمود؟ آیا انسانی که خود را عاقل می‌پندارد، اندیشیده است که در این مسیر از کجا به ‌کجا رفته است؟

به صراحت باید گفت که در منطق اسلام،
هرگز هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند. حتی برای رسیدن به اهداف نیکو هم نباید راه خطا در پیش گرفت؛ چنان‌که اگر انجام دادن یک طاعت موجب آزرده‌شدن دلی گردد یا آدمی را به ارتکاب معصیت و خطایی مجبور کند، شریعت بلافاصله دستور توقف می‌دهد. چه‌بسا کسی بخواهد بنای خیری بسازد؛ اما در طول ساختن این بنا، تمام اهل محل را عاصی کند و هزارگونه اذیت و آزار را برای بندگان خدا فراهم سازد.
نام این بنا در ظاهر خیریه است؛ اما برای دیگران در حکم شرّیه عمل می‌کند! این شخص نمی‌تواند بگوید من می‌خواهم به خدا تقرب بجویم و به دین الهی خدمت کنم، زیرا به او می‌گویند:

«لَا طاعَۀَ فِی مَعصِیَۀِ اللهِ»
خداوند از مسیر عصیان اطاعت نمی‌شود.

▫️کتاب منشور تربیت (شرح نامه ۳۱ نهج‌البلاغه)، صص ۷۱۱-۷۱۰.

#تعامل_و_تکامل
#متن_مکتوب
#کتاب_منشور_تربیت
#گزیده

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿



پایبندی به دین و شریعت که نقشۀ راه برای رسیدن به قلۀ عبودیت است، باید خالصانه و به‌دور از هرگونه ریا باشد و این خلوص در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان تبلور یابد. اگر دین‌داری نه برای خدا بلکه به انگیزه‌های
دیگر باشد، اثر مثبتی در زندگی معنوی و ایمانی دین‌دار نمی‌گذارد؛ زیرا بر اساس قاعدۀ منطقی
«المرکب من الداخل و الخارج خارجٌ» مرکبی که از عناصر داخلی و خارجی تشکیل شده، خارجی محسوب می‌شود.
دین‌داری اگر با انگیزه‌ای جز مقاصد توحیدی باشد، معنای خود را از دست می‌دهد و به چیزی دیگر تبدیل می‌شود.

ناروا و بی‌انصافی است كه معارف وحیانی با معارف بشری هم‌كاسه شود و نسبت تناقض و ناسازگاری به آن داده شود. در معارف بشری این یكدستی و خلوص دیده نمی‌شود. دانش بشر آغشته به انواع پیش‌فرض‌ها و پیش‌دانسته‌هایی است كه خلوص معرفت را از بین می‌برد و میان واقعیت و معرفت فاصله ایجاد می‌كند.

آری، مسیر حركت انسان باید خالصانه، به سوی خداوند باشد. اگر در مسیر دین‌ورزی چیزی اضافه یا كم شود، انسان به مقصدی كه بایسته و شایسته است نمی‌رسد. دغدغۀ دین‌داران واقعی چیزی جز خالصانه فهمیدن و حفظ خلوص دین نیست. موحدان راستین به دنبال دینی «مِنَ الله»، «اِلَی الله» و «لِله» هستند. از همین روست كه با هرگونه دین‌سازی یا تفسیر التقاطی از دین مقابله می‌كنند و از هر عملی كه در آن شائبۀ غیر خدا باشد می‌پرهیزند.

خداوند متعال از ما دین خالص می‌خواهد:
«أَلا لِلهِ الدِّینُ الْخالِصُ»
آگاه باشید، دین سِرِه از آنِ خداست.
خلوص در دین از طریق منابع خالص تأمین می‌شود. ناب‌ترین و خالص‌ترین منابع برای تضمین اعتقاد دینی كلام خدا، سنت پیامبر و عترت ایشان است و اگر عقیده، گمانه‌زنی، سلیقه و نظر دیگری به میان آمد، كاهندۀ خلوصی است كه حضرت حق بِدان فرمان داده است:
«وَ مَا أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ»
و فرمان نیافته بودند جز اینكه خدا را بپرستند و در حالی كه حق‌گرایانه دین خود را برای او پالوده می‌سازند.

▫️کتاب شکوه نیایش،ج۱،صص۵۳۱-۵۲۱؛ مشکاة، ج۱۱، ص۳۷۸؛ مشکاة، ج۱۳، ص۲۵۲؛ مشکاة، ج۱۴، ص۴۶۳.

#بوستان_معرفت
#متن_مکتوب
#شکوه_نیایش_جلد1
#مشکاة_جلد11
#مشکاة_جلد13
#مشکاة_جلد 14
#گزیده

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿



امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:
«وَ الْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ»
و مرد بهتر از هر کس نگهبان راز خویش است.

توصیه‌های انسانی امیرالمؤمنین علیه‌السلام و طوفانی که در ذهن مخاطب به راه می‌اندازند
که هر دم دریای ذهن او را زیرورو می‌کند و
گوهر‌های معانی را از دل آن به‌در می‌آورد:
«انسان نسبت به سرّ خویش، حافظ‌تر از دیگران است».

اساساً بر دل انسان، رازها آن‌قدر سنگینی می‌کند که گاه نمی‌تواند این اسرار و مکنونات را در درون خویش به‌آسانی نگاه دارد.
انسان‌ها به راحتی نمی‌توانند سِر نگاه دارند و دوست دارند آن را به هر شیوه‌ای که شد، افشا کنند. اما حقیقت آن است که پس از افشای سِر، دیگر کسی قدرت نگاه‌داشتن و پنهان‌کردن آن را ندارد.
امیرالمؤمنین علیه‌السلام به همین نکته اشاره می‌فرماید و به مخاطب خود هشدار می‌دهد که وقتی تو خود توانایی حفظ راز خود را نداری، نمی‌توانی از دیگران چنین انتظاری داشته باشی.
ایشان به مخاطب این نامه پیشنهاد می‌دهد که خود، سِر و راز وجودی خویش را کتمان کند؛ زیرا خود انسان به مقامِ حفظِ راز، شایسته‌تر از دیگران است.

▫️کتاب منشور تربیت (شرح نامه ۳۱ نهج‌البلاغه)، صص ۷۳۴-۷۳۳.

#تعامل_و_تکامل
#متن_مکتوب
#کتاب_منشور_تربیت
#گزیده

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿



تفاوت زهد با رهبانیت؛ چرا اسلام با رهبانیت مخالفت ولی به زهد دعوت کرده است؟

🔸اسلام به زهد دعوت و رهبانیت را محکوم کرده است. زاهد و راهب هر دو از تنعم و لذت‌گرایى دورى مى‌جویند ولى راهب از جامعه و تعهدات و مسئولیت‌هاى اجتماعى مى‌گریزد و آنها را جزء امور پست و مادى دنیایى مى‌شمارد و به صومعه و دیر و دامن کوه پناه مى‌برد، اما زاهد به جامعه و ملاک‌هاى آن و ایده‌هاى آن و مسئولیت‌ها و تعهدهاى آن رو مى‌آورد. زاهد و راهب هر دو آخرت‌گرایند، اما زاهد آخرت‌گراى جامعه‌گراست و راهب آخرت‌گراى جامعه‌گریز.

🔹از نظر راهب، جهان دنیا و آخرت دو جهان کاملا از یکدیگر جدا و بى‌ارتباط به یکدیگرند؛ حساب سعادت جهان دنیا نیز از حساب سعادت آخرت کاملا جداست بلکه کاملا متضاد با یکدیگرند و غیرقابل جمع؛ طبعاً کار مؤثر در سعادت دنیا نیز از کار مؤثر در سعادت آخرت مجزاست.

🔸ولى در جهان‌بینى زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته‌اند، دنیا مزرعه آخرت است. از نظر زاهد آنچه به زندگى این جهان سامان مى‌بخشد و موجب رونق و صفا و امنیت و آسایش آن مى‌گردد این است که ملاک‌هاى اخروى و آن‌جهانى وارد زندگى این‌جهانى شود، و آنچه مایه و پایه سعادت آن‌جهانى است این است که تعهدات و مسئولیت‌هاى این‌جهانى خوب انجام شود و با ایمان و پاکى و طهارت و تقوا توأم باشد.

📝 استاد مطهری، سیری در نهج‌البلاغه، ص218

#گزیده_کتاب
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌾🌿🌾



امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:
«برای من نگاه‌داشتن آنچه در دستان خویش داری، از طلب‌کردن آنچه در نزد دیگران قرار دارد، محبوب‌تر است».
این توصیه نیز یک توصیۀ اقتصادی است که امام با هدف حفظ عزت نفس و کرامت وجودی انسان مطرح می‌فرماید؛ اینکه بهتر است مخاطب امیرالمؤمنین علیه‌السلام چشم به‌دست و مال و سرمایۀ دیگران نداشته باشد و در اموال ایشان طمع نکند. این همان نکته‌ای است که قرآن نیز به پیامبر خویش تذکر می‌دهد:
«وَ لاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِنْهُمْ زَهْرَۀَ الْحَیَاۀِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقَی»
و هرگز چشمان خود را به نعمت‌های مادّی که به گروه‌هایی از آنان داده‌ایم، میفکن. این‌ها شکوفه‌های زندگی دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است.
ازجهت‌دیگر، هنگامی‌که انسان به داشته‌های دیگران چشم معنای تقدیر معیشت درکلام معصومین علیهم‌السلام می‌دوزد، یا از داشته‌های خود غافل می‌شود و آن‌ها را فراموش می‌کند یا آنچه دارد حقیر و بی‌مقدار می‌بیند؛ نتیجۀ هر دوی این‌ها، ضعف شخصیت و خودکم‌بینی است که از نظر اسلام، عارضۀ مهمی است:
«وَ لِلهِ الْعِزَّۀُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»
درحالی‌که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است.
مؤمن عزیز است و هرگز نباید در مقابل دیگران احساس ذلت کند. راه رهایی از این رذیله، چشم‌ندوختن به داراییِ غیر است.
امام‌صادق علیه‌السلام مؤمن را این‌گونه توصیف می‌کند:
«وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ صَبُوراً عِنْدَ الْبَلَاءِ شَکُوراً عِنْدَ الرَّخَاءِ قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ اللهُ»
در هنگام فتنه‌ها باوقار، به وقت بلا و مصیبت، صبور و شکیبا، به هنگام نعمت، شکرگزار و به آنچه خدا روزی‌اش کرده قانع باشد.

▫️کتاب منشور تربیت (شرح نامه ۳۱ نهج‌البلاغه)، صص ۷۲۶-۷۲۵.

#تعامل_و_تکامل
#متن_مکتوب
#کتاب_منشور_تربیت
#گزیده

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿



امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ یسِیرَ الرِّیاءِ شِرْكٌ».
بدانید كه مقدار كمِ ریا هم شرك است.
بنا به فرمودۀ خداوند متعال، شرك نهایی‌ترین حدّ پلشتی وجود انسان است. این همان نكته‌ای است كه خداوند متعال در نهایت قوّت به پیامبر خود تذكر می‌دهد و اثر بسیار شوم شرك را یادآوری می‌كند:
«لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُكَ‏»
اگر شرك ورزی قطعاً كردارت تباه می‌شود.
البته شرك بر دو گونۀ خفی و جلی است. شرك جلی دربارۀ ذات و صفات و افعال خدا ظهور می‌كند؛ اینكه انسان در پرستش ذات حق، دیگری را شریك كند و در قلمرو صفات و افعال الهی پای معبود دیگری را بگشاید. اما شرك خفی اَشكال متعددی دارد كه یكی از آن‌ها ریا است كه در آن آدمی چشم به دیگران می‌دوزد و پسند و ناپسند ایشان را معیار عمل خود قرار می‌دهد. اساساً واژۀ «رِیا» از ریشۀ «رُؤْیة» می‌آید؛ یعنی انسانِ ریاكار دوست دارد كه دیگران او را ببینند و كارهای نیك او را در دل یا به زبان بستایند.
اهل معرفت این رذیله را بسیار خطرناك می‌دانند و در پی آن هستند كه ریشه‌های این خطا را به شكل كامل در وجود خود بخشكانند. نزد این بزرگان، یكی از برترین توفیق‌ها در مسیر سلوك آن است كه ریا در وجود انسان از بین برود. در این هنگام نه تشویق و تأیید دیگران ایشان را به شوق می‌آورد و نه نكوهش و مذمت آن‌ها مانع حركتشان می‌شود. تحقق این مقام، شرط رسیدن به جایگاه بندگی مطلق است:
«لَا یصِیرُ الْعَبْدُ عَبْداً خَالِصاً لِلهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّی یصِیرَ الْمَدْحُ وَ الذَّمُ‏ عِنْدَهُ‏ سَوَاءً»
برای خداوند عزوجل بنده‌ای خالص نمی‌گردد تا اینكه مدح و نكوهش در نزدش یكسان باشد.
با رسیدن به این مرتبه از خلوص در بندگی است كه آدمی خطاب آیۀ شریفۀ سورۀ علق را به واقع درك می‌كند:
« أَ لَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ یرَی»
مگر ندانسته كه به حقیقت، خداوند می‏بیند؟
و با توسل به این معرفت، فقط خداوند را ناظر می‌بیند و حكم او را جاری می‌داند و دادن و ستاندن را فقط از سوی او ممكن می‌شمارد.

▫️کتاب فروغ حکمت؛ شرح نهج‌البلاغه، جلد۵، صص ۵۹۸-۵۹۵.

#بوستان_معرفت
#متن_مکتوب
#کتاب_فروغ_حکمت_جلد5
#گزیده

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
علی(ع) از زبان یکی از یاران.استاد مطهری
@motahari_ir
📡 گفتگوی شنیدنی معاویه با فرزند حاتم طائی درباره امیرالمؤمنین(ع)

#گزیده_سخنرانی
@rahe_aseman
🌾🌿🌾



لازمۀ متقی‌بودن، ملتزم‌بودن به صدق و صداقت است. اگر انسان می‌خواهد به کوی تقوا پا گذارد، باید همراه صادقان باشد و از رفتار و گفتار ایشان تبعیت کند: «کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ».

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و حضرات معصومین علیهم‌السلام مصداق بارز کسانی هستند که به مقام صدق رسیده‌اند و گفتار و رفتار و افکارشان عین صدق و راستی است:

از برید بن معاویۀ عجلی نقل است که گفت: از امام‌باقر دربارۀ گفتۀ خداوند عزوجل که فرمود: «اتَّقُوا اللهَ وَ کُونُوا مَعَ‏ الصَّادِقِینَ» پرسیدم، حضرت فرمود: [خداوند] فقط ما را قصد کرد.‏

ایشان حقایق را به‌راستی و درستی دریافته‌اند و عنصر تقوا در وجودشان حلول کرده و در رفتارشان متبلور شده است. لذا صادقانه می‌اندیشند، صادقانه سخن می‌گویند و از سر صدق عمل می‌کنند.

▫️کتاب مشکاة، جلد۵ ص۸۲.

#بوستان_معرفت
#متن_مکتوب
#کتاب_مشکاة_جلد5
#گزیده

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾



امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:

«وَ أَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّۀٍ وَ إِنْ سَاقَتْکَ إِلَی الرَّغَائِبِ فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضاً»
نفس خود را از هر پستی گرامی دار، هرچند تو را بدانچه خواهانی رساند، چه آنچه را از خود بر سر این کار می‏نهی، هرگز به تو بر نگرداند.

اینکه ریشۀ این طلب‌های بی‌حدّ و حصر و بت‌شدن دنیا در نزد آدمیان، چیزی جز طمع نیست. این رذیلۀ درونی است که موجب می‌شود زیاده‌خواهی‌ها و فزون‌طلبی‌ها در جان بدود و آدمی را مجبور کند که پا را از حدّ خود فراتر بگذارد. اما قیمتی که در قبال این زیاده‌خواهی پرداخت می‌شود، چیست؟
این قیمت، قیمتی است گزاف که امیرالمؤمنین علیه‌السلام را وادار می‌کند چنین تذکراتی را پی‌درپی مطرح فرماید.

اولین چیزی که انسان در مقابل مقام، مال، شهرت و... می‌پردازد، عزت، کرامت و شرافت نفسانی است.
اهل دنیا ناگزیرند نفس خود را به کم‌ترین قیمت بفروشند تا آنچه که از حدشان فراتر است، به‌دست‌ آورند. درواقع، عزت نفس پیش‌‌پرداخت و بیعانه‌ای است که باید پرداخت تا بتوان متاع دنیا را معامله کرد.
این کشش‌های درونی، انسان را وادار می‌کند که از کرامت‌های نفسانیِ خود دست بردارد. به همین دلیل است که برای رسیدن به بسیاری از موقعیت‌ها، مجبور است که تملق و چاپلوسی کند، دروغ بگوید، تبانی کند، حق را زیر پا بگذارد و حتی از ناموس خود بگذرد. گویا راه رسیدن به بسیاری از حطام دنیا، چیزی جز این نیست؛ قدم اولِ وصال به این لذت‌ها، گذشتن از کرامت نفس و لگدمال‌کردن عزت روحی است.

▫️کتاب منشور تربیت (شرح نامه ۳۱ نهج‌البلاغه)، صص ۷۰۲-۷۰۶.

#تعامل_و_تکامل
#متن_مکتوب
#کتاب_منشور_تربیت
#گزیده

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾



ريا چنان پرتگاه هولناكی است كه در سخنان ذوات مقدسۀ محمد و آل محمد هم‌پايۀ شرک خفی و اصغر مطرح شده است و ايشان به‌شدت از آن پرهيز داده‌اند.
برای نمونه از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله چنين نقل شده است:

«به‌راستی ترسناك‌ترين چیزی كه از آن بر شما می‌ترسم شرک اصغر است. گفتند: شرک اصغر چيست ای رسول خدا؟ فرمود: ريا. خدای عزوجل روز قيامت آن هنگام كه بندگان را به سبب اعمالشان جزا می‌دهد می‌فرمايد نزد كسانی برويد كه در دنيا اعمالتان را به رخ آن‌ها می‌كشيديد و ببينيد آيا نزد آنان پاداشی می‌یابید»

همچنين وجود مبارک ايشان در سخنی ديگر دربارۀ ريا و ناملموس بودن گرفتاری در آن هشدار داده است:

«اَلرِّيَاءُ أَخْفَي مِنْ دَبِيبِ النَّمْلَةِ السَّوْدَاءِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ عَلَي الْمَسْحِ الأَسْوَدِ».
ريا از جنبيدن مورچه‌ای سياه در دل شبب ظلمانی بر روی سنگی سياه مخفی و پنهان‌تر است.

از حضرت اميرالمؤمنين علی علیه‌السلام نيز چنين نقل شده است:

«اعْمَلُوا فِي غَيْرِ رِيَاءٍ وَ لَا سُمْعَةٍ فَإِنَّهُ مَنْ يَعْمَلْ لِغَيْرِ اللهِ يَكِلْهُ اللهُ لِمَنْ عَمِلَ لَه» .
برای خدا كار كنيد، نه برای نشان دادن به ديگران يا شنودن اين و آن؛ هركس برای جز خدا كاری كند، خدا او را به وی وامی‌گذارد.

بنابراين انسان بايد به‌جِد مراقب رفتار خود باشد كه ذره‌ای آميخته با ريا و سمعه نشود و چنان نباشد كه رنج عمل را بر خود هموار كند.

▫️کتاب بامرزبانان، شرح دعای ۲۷ صحیفه سجادیه، صص۱۷۰-۱۶۹.

#بوستان_معرفت
#متن_مکتوب
#کتاب_بامرزبانان
#گزیده

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
توکل
@motahari_ir
🔊 دو داستان شیرین و شنیدنی درباره برداشت‌های غلط از مفهوم «توکل»

🔸همان خدایی که درد را آفریده دوا را هم آفریده است

📗استاد مطهری، گفتارهایی در اخلاق اسلامی، ص۴۹-۴۷
#گزیده_سخنرانی
@rahe_aseman
🌾🌿🌾



از نظر امیرالمؤمنین علیه‌السلام، هر انسانِ مسلمان نه‌تنها باید در گفتار از سر معرفت سخن بگويد و كلامی را بر زبان بياورد كه در شأن و رتبۀ او باشد؛ بلكه در مقام عمل نيز بايد به اين اصول پايبند باشد. او بايد كاری انجام دهد كه به مبدأ و مقصد آن آگاهی داشته باشد و در ابتدای هر عمل پاسخ دو پرسش اساسي را روشن کند؛ اول، انگيزۀ او از انجام اين كار چيست و دوم، پايان اين كار به كجا منتهی می‌شود.
به‌عبارت‌ديگر، بايد بداند كه چرا اين عمل را شروع كرده و قرار است چه نتيجه‌ای از آن بگیرد؟

اميرالمؤمنين علیه‌السلام تأكيد می‌فرمايد كه همان‌گونه كه گفتار مجهول پسنديده نيست، رفتار مجهول نيز ناپسند و نامعقول است. امام‌صادق علیه‌السلام از اين منظر، امور را به سه دسته تقسيم کرده و ‌فرموده است:

«إِنَّمَا الْأُمُورُ ثَلَاثَۀٌ أَمْرٌ بَيِّنٌ رُشْدُهُ فَيُتَّبَعُ وَ أَمْرٌ بَيِّنٌ غَيُّهُ فَيُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْكِلٌ يُرَدُّ عِلْمُهُ إِلَی اللهِ وَ إِلَی رَسُولِهِ».
همانا امور بر سه قسم‏‌اند: امری كه درستی و هدايت آن روشن است پس [لزوماً] پيروی می‌شود، امری كه گمراهی‌اش روشن است پس [لزوماً] از آن پرهيز می‌شود و امری كه مشكل و مشتبه است پس علمش به‌سوی خدا و رسولش ارجاع داده می‌شود.

▫️کتاب منشور تربیت (شرح نامه ۳۱ نهج‌البلاغه)، صص۲۰۳-۲۰۲.

#تعامل_و_تکامل
#متن_مکتوب
#کتاب_منشور_تربیت
#گزیده

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾




امام علی علیه‌السلام فرزند را آرزومندی معرفی می‌كند كه هرگز به آن آرزوها نخواهد رسيد. اين يكی از مشخصات مهم انسان‌هاست و همه بايد بدانند كه بسياری از آرزوهايشان در دسترس نيست.

در كلام اميرالمؤمنين علیه‌السلام به دو نكتۀ مهم تربيتی نيز بايد اشاره كرد؛ اول آنكه اگر انسان به اين باور برسد كه قانون حيات چنان نيست كه تمام آرزوها و تمنيات او در اين دنيا برآورده شود، احساس واقع‌بينی و انعطاف پيدا می‌كند؛ يعنی اگر به خواسته‌ای نرسيد، خود را نمی‌بازد و احساس شكست و ضعف و يأس به خود راه نمی‌دهد. اما اگر انسان اعتقاد داشته باشد كه تمام خواسته‌ها و اميالِ او در دسترس و قابل حصول است، زمانی كه به هر دليل به آن‌ها دست نيابد، احساس يأس و زمين‌گيری می‌كند و قدرت تحليل و تصميم خود را از دست می‌دهد.

نكتۀ دوم در كلام امام علیه‌السلام آن است كه اگر آدمی بداند امكان دسترسی به تمام آرزوها نيست و همه چيز مطابق ميل او فراهم نمی‌شود، حوايج خويش را رتبه‌بندی و اولويت‌های خود را معيّن می‌كند. نتيجۀ اين طبقه‌بندی آن است كه حالت شادابی و نشاط هرگز در وجود وی از بين نمی‌رود و همواره حس تكاپو و حركت خود را حفظ می‌كند.

پس اگر چنين قاعدهای جاری است و انسان، آرزومندی است كه ممكن است به آرزوهای خويش نرسد، بايد در چارچوبی كه برای آمال خود ساخته بازنگری كند؛ يعنی آرزوهای خود را به شكلی تنظيم و تقرير كند كه امكان رسيدن به آن‌ها وجود داشته باشد.

▫️کتاب منشور تربیت (شرح نامه ۳۱ نهج‌البلاغه)، ص۸۱.

#تعامل_و_تکامل
#متن_مکتوب
#کتاب_منشور_تربیت
#گزیده



@rahe_aseman
🌾🌿🌾
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسیار زیبا و شنیدنی 👌


💢 چرا شیعه هستیم در یک دقیقه

🔼 #گزیده_سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین #قرائتی
@rahe_aseman
More