❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب
🌙🌟💫⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃مثنوی یک قصهای دارد حکایت یک گاو است که از صبح تا شب، توی یک جزیره سبزِ خوش آب و علف مشغول چراست. خوب میچرد، خوب میخورد، چاق و فربه میشود، بعد شب تا صبح از نگرانی اینکه فردا چه بخورد، هرچه به تناش گوشت شده بود، آب میشود!
حکایت آن گاو، حکایت دل نگرانیهای بیخود ما آدمهاست. حکایت همان ترسهایی، که هیچوقت اتفاق نمیافتد، فقط لحظههایمان را هدر میدهد. یک روز چشم باز میکنی، به خودت میآیی، میبینی عمری در ترس گذشته و تو لذتی از روزهایت نبردی.
معتاد شدهایم، عادت کردهایم هر روز یک دلمشغولی پیدا کنیم. یک روز غصه گذشته رهایمان نمیکند، یک روز دلواپسی فردا...
مدتیست فکرم مشغول این تک بیتِ «باید پارو نزد وا داد» شده است. خوب است گاهی، دلمان را به دریا بزنیم، توکل کنیم و امیدوار باشیم موج بعدی که میآید ما را به جاهای خوب خوب میرساند...
باور کنید همان فکرش هم خوب است، شما را به جاهای خوب خوب میرساند!
🍃🌺🍃✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی در کانال قم زیبا
📚✍🏻🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱https://t.center/joinchat/BVQRdzyvUsyvHwcZ2FuSrQ