روز ۲۰۵ - اُسامه؛ کودکی که پیامبرمان ﷺ او را بسیار دوست داشت
اُسامه، تنها فرزند اُماَیَمن، کودکی بسیار دوستداشتنی و باهوش بود. پدرش در جنگ شهید شده بود. او غم و رنج یتیمی را در سایۀ محبت و توجه پیامبر ﷺ فراموش کرده بود. پیامبر عزیزمان ﷺ او را روی یک زانو و نوهاش حسن را روی زانوی دیگرش مینشاند، آنها را میبوسید و برایشان دعا میکرد. شادمانی بزرگشدن در خانه و آغوش پیامبرِ محبوبمان ﷺ در چهره اُسامه پیدا بود. به او میگفتند: "کودکِ بسیار محبوب پیامبر ﷺ" روزی اُسامه دمِ درِ خانه افتاد و صورتش زخمی و خونی شد. پیامبرمان ﷺ به همسرش فرمود: "صورت بچه را تمیز کن." حضرت عایشه کمی دیر کرد. پیامبرمان ﷺ خودش رفت، زخم بچه را تمیز کرد و صورتش را شست. همیشه میگفت: "اگر اُسامه دختر بود برایش گوشواره میگرفتم و لباسهای زیبا تنش میکردم." اُسامه حیوانات را بسیار دوست داشت. حیواناتی هم داشت: گوسفند، سگ، مرغ، خروس و... پیامبرمان ﷺ با دیدن علاقه او به حیوانات میفرمود: "اُسامه! در رعایت حقوق حیوانات دقت کن، وگرنه روز قیامت آنها نزد الله از تو شکایت خواهند کرد." اُسامه به حرف پیامبرمان ﷺ گوش میداد و در مراقبت و تغذیه حیوانات بسیار دقت میکرد. هرگز آنها را اذیت نمیکرد. برای شادی و راحتیِ آنها هر کاری از دستش ساخته بود، انجام میداد. پیامبر عزیزمان ﷺ همیشه اُسامه را سوار شترش میکرد و با خود به تفریح میبرد. در چنین اوقاتی خوشحالتر از ُسامه وجود نداشت. اُسامه تحت تربیت پیامبرمان ﷺ بزرگ شد. جوانی محترم، با اخلاق و اهلِ کار. حتی دوست نداشت لحظهای بیکار بماند. در کودکی سوارکاری، تیراندازی، شنا و دو را آموخته بود. در خیلی از موضوعات از هم سن و سالهای خود سرتر بود. پیامبرمان ﷺ با دیدن علاقه اُسامه به کار و فعالیت، او را در هجده سالگی به فرماندهیِ سپاه برگزید. اُسامه از این مأموریت احساس غرور و خشنودی میکرد، و میکوشید در همه زندگیاش سزاوار محبت و توجه پیامبرمان ﷺ باشد.
#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
💞┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈💞
حتما تو کانال جوین شین تا پروکسی های جدید رو دریافت کنین ✅✅✅