در بیشه زار شور و شوق؛
شرری از شر و نومیدی شیطنت می کند.
و در طریق توبه و زهد؛
گه گاه،
گنهی گوارا،
گام می گستراند.
نوار و مدار نور را؛
تاریکی تارو پود میتند.
و پیوسته ریسمان زندگی را مرگ،
چنگ و دندان می زند.
ای خردمند بهوش باش؛
لمس دستان آن مرد کور،
بی تابیِ کرم شب تابی بود،
که معنا را ز دیده ی ما گریزان کرد!
#روز_به@Osyannn